اگر آرایش آرماتورها مثلا 12@150 در ارتفاع دیوار هست در محل درز آمارتورهای ممتد به صورت 12@300 اجرا می گردند. (300@12 each face)
در مدل نرم افزاری به نظر من میشه درز انقباض جزیی را مثل همون درز انبساط در نظر گرفت چرا که با توجه به ایجاد ضعف در بتن (weak plane)عملا انتقال لنگر مفروض نیست و همچنین مزیت اصلی درز انقباض جزیی انتقال برش و محدود کردن تغییرمکان نامساوی اطراف درز هست که در درز انبساطی این کارکرد به وسیله آرماتور دوخت انجام میشه. در صورتی که دقیقتر و مطمینتر خواستید عمل کنید میتونید از روش به نام bracket استفاده کنید. بدین معنی که یکبار دیوار را به فرض عملکرد شرایط مرزی آزاد درز (مانند درز انبساطی) مدل کنید و آرمانور گذاری در محل های مورد نیاز را محاسبه کنید و بار دیگه مدل را با فرض شریط مرزی گیردار (یا به عبار دیگر مثل یک دیوار پیوسته بدون درز ) در محل درز ایجاد کنید و آرماتور گذاری کنید. تاثیر اصلی نوع رفتار درز به ویژه در انتهای دیگر دیوار که به دیوار متعامد متصل هست قابل توجه خواهد بود. برآیند بحرانی ترین مقادیر آرماتور از دو مدل فوق میشه طراحی نهایی.
لازم به ذکر که یکی از مشکلات اصلی درز انقباض جزیی نحوه عملکردش در هنگام زلزله هست که قابل پیش بینی نیست و من هنوز نتونستم روش مطمینی برای مدل سازیش پبدا کنم.
در نهایت با توجه به تجربه خودم به نظر من بهتره به جای استفاده از درز های متعدد حرکتی در سازه به خصوص در کشور ما که طراحی لرزه های هم لازم هست، از تعداد محدود درز انبساطی استفاده کنید. در اجرا هم تجربه من نشون داده آببندی سازه با درزهای کمتر بیشتر بوده و سرعت اجرا هم بالاتر خواهد بود.