جستجو در تالارهای گفتگو
در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'تهران'.
16 نتیجه پیدا شد
-
بازنگری در قوانین و مقررات شهری و تأثیر آن در تحقق مدیریت یکپارچه شهری تهران با تأکید بر یک مدل راهبردی پایدار چکیده امروزه مشکلاتی مانند مناسب و به روز نبودن قانون شهرداری برای ادارهی کلانشهرها و بخصوص شهر تهران، مشخص نبودن تعریف و تفکیک وظایف ملی از محلی و تناقضات و عدم هماهنگی موجود در آن، عدم شفافیت و تعیین تکلیف وظایف، حدود اختیارات و مسئولیتها بین ارکان ادارهی امور ملی و محلی، بزرگ شدن دولت و کم توجهی به رفع مسائل و مشکلات مدیریتی شهرها، افزایش مسائل اجتماعی و عدم شفافیت مسئولیت وظایف مربوطه، سطح پایین مشارکت مردم در ادارهی امور شهرها، استقرار 15 میلیون نفر جمعیت، فعالیت وزارتخانهها و نهادهای سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی حساس و اثرگذار، مهاجرپذیری از کل استانهای کشور، ترافیک، آلودگی هوا، دغدغههای زیست محیطی، تراکم ساختمانها، ابنیه و املاک مسکونی، تجاری، حجم فزاینده خودروها، شبکه عظیم آبرسانی، گاز، برق، تلفن، راهداری تنها بخشی از پیچیدگیها، ظرفیتها و چالشهای پیش روی این کلانشهر تهران موجب شده تا انگیزههای قوی در تمامی بخشهای جامعه به منظور رسیدن به راه حلی عملی و مؤثر به وجود آید. هدف اصلی این رساله دستیابی به استراتژی همسویی منافع سازمانهای دولتی و غیردولتی در جهت تحقق مدیریت یکپارچه شهری تهران است. این تحقیق ازلحاظ ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است و با توجه به اینکه شیوه به کار رفته در انجام این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به منظور کشف روابط بین متغیرها و پدیدهها و جهت ارزیابی شرایط درون سیستمی و برون سیستمی از مدلAHP) (تحلیل عاملی، و نرمافزارSPSS تکنیک دلفی بهره گرفته میشود. یافتههای تحقیق به عوامل تعدد سازمانها و نهادهای ذیربط و در نتیجه روابط گوناگون میان بخشی در سیاستگذاری و تصمیمگیری؛ ساختار توزیع قدرت سازمانها نهادها و ساختار همبسته در تصمیمگیری و سیاستگذاری و ساختارهای نهادی اثرگذار با منابع و ابزار قدرت و حاکمیت در موضوع تصمیمگیری و سیاستگذاری شامل اصول قوانین ضوابط و مقررات موجود شهری، زیرساختهای فناوری و ارتباطی و حمایتهای پرتوان مالی در چرخه مدیریت شهری از جمله عوامل مؤثر بر عدم تحقق یکپارچگی سیاستگذاری در مدیریت شهری هستند که با توجه به بررسیهای میدانی از دیدگاه نظردهندگان در صورت بازنگری در نظام و عناصر قدرت میان بازیگران عرصه شهری، امکان تحقق یکپارچگی فرایند سیاستگذاری در مدیریت شهر تهران میسر میشود. منبع GEOGRAPHY_Volume 11_Issue 4_Pages 204-185.pdf
-
- ساختارهای نهادی
- مدیریت یکپارچه شهری
-
(و 1 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
ارزیابی خرابی های رایج آسفالت معابر شهر تهران و ارائه راهکار به منظور کاهش آن
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فایلهای آموزشی تخصصی غیردانشگاهی مهندسی عمران
ارزیابی خرابی های رایج آسفالت معابر شهر تهران و ارائه راهکار به منظور کاهش آن مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران گزارش شماره 330 آبان 94 فایل پی دی اف در 110 صفحه منبع @Civilbest,_خرابی_های_آسفالت_معابر.pdf -
توصیه هایی برای بهبود گودبرداری های سنتی در تهران با استفاده از تیرک های مایل درمجاورت ساختمان همسایه
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات عمومی مهندسی عمران
توصیه هایی برای بهبود گودبرداری های سنتی در تهران با استفاده از تیرک های مایل درمجاورت ساختمان همسایه علی فاخر دومین سمینار ساخت و ساز در پایتخت منبع مقاله دکتر فاخر-گودبرداری سنتی.pdf -
ارزیابی معایب و مزایای احداث زیرگذر عابر پیاده به جای پل های روگذر
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فایلهای آموزشی تخصصی غیردانشگاهی مهندسی عمران
ارزیابی معایب و مزایای احداث زیرگذر عابر پیاده به جای پل های روگذر مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران گزارش شماره 145 - مهرماه 91 فایل پی دی اف در 58 صفحه منبع 145-Arzyabi-Mazaya-va-Maayebe-Ehdase-Zirgozare-Aber.pdf -
گزارش نهایی پروژه ریزپهنه بندی لرزه ای تهران بزرگ
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فایلهای آموزشی تخصصی غیردانشگاهی مهندسی عمران
گزارش نهایی پروژه ریزپهنه بندی لرزه ای تهران بزرگ تهیه شده توسط آژانس همکاری های بین المللی ژاپن ( جایکا ) 1380 منبع JICA.rar -
نگرشی بر سکون و فعالیت لرزه ای تهران و اطراف آن در بازه های 2 و 5 ساله اخیر
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات تخصصی گرایش زلزله
نگرشی بر سکون و فعالیت لرزه ای تهران و اطراف آن در بازه های 2 و 5 ساله اخیر دکتر علی بیت اللهی منبع نگرشی_بر_سکون_و_فعالیت_لرزه_ای_تهران.pdf-
- علی بیت اللهی
- فعالیت لرزه ای تهران
-
(و 2 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
گزارش مصور در خصوص فرونشست زمین در ایران با تاکید بر گستره تهران
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در فایلهای آموزشی تخصصی غیردانشگاهی مهندسی عمران
گزارش مصور در خصوص فرونشست زمین در ایران با تاکید بر گستره تهران تهیه کننده: دکتر علی بیت اللهی فایل پی دی اف در 18 صفحه منبع گزارش_مصور_از_فرونشست_زمین_در_ایران.pdf-
- فرونشست
- علی بیت اللهی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
طبقه بندی نوع زمین شهر تهران طبق استاندارد 2800 بر اساس گزارش نقشه هاي پهنه بندي ژئوتكنيكي شهر تهران
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در دانلودهای متفرقه
طبقه بندی نوع زمین شهر تهران طبق استاندارد 2800 بر اساس گزارش نقشه هاي پهنه بندي ژئوتكنيكي شهر تهران (با تشکر از جناب آقای مهندس افشاریان زاده جهت اشتراک گذاری اصل گزارش) منبع-
- تهران
- آیین نامه 2800
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
گفتوگو با علیاکبـر معیـنفر در نسبت زلزله و توسعه تهران
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات عمومی مهندسی عمران
گفتوگو با علیاکبـر معیـنفر در نسبت زلزله و توسعه تهران علی رنجیپور، مهدی زارع این گفتوگو در دی ماه ۱۳۹۲ در ماهنامه نمایه تهران چاپ شده است. معینفر یکی از نزدیکترین افراد به مرحوم مهندس مهدی بازرگان بود، تا آنجا که در گیرودار روزهای ملتهب پس از پیروزی انقلاب، نخستوزیر فقید دولت موقت، سازمان برنامه و پس از آن وزارت تازهتاسیس نفت را به او سپرد. معینفر یک تکنوکرات مسلمان است که نهتنها بازرگان و یارانش در نهضت آزادی او را شخصیتی کلیدی میشناختند، بلکه مخالفان هم به جایگاهش واقف بودند و در روزهای سخت او را بینصیب نمیگذاشتند. از قضا وقتی به اتفاق جناب میرفتاح و دکتر مهدی زارع به دیدارش رفتیم، گپوگفتمان را به شوخی درباره همان شعارهای تندی که اوایل انقلاب علیه او سر داده میشد آغاز کردیم و جایتان خالی خاطراتی شیرین از او شنیدیم، اما موضوع گفتوگوی ما چیز دیگری بود و چارهای نداشتیم جز اینکه زودتر سراغ موضوع اصلی برویم. معینفر، نخستین مهندس زلزله ایران است. او در سال 1960 مدرک خود را از دانشگاه «واسدا»ی ژاپن دریافت کرد. وقتی در سال 1341 زلزله بوئینزهرا اتفاق افتاد، اولین کسی بود که نهادهای دولتی و گروههای خارجی که برای تحقیق درباره زلزله به ایران آمده بودند، به او رجوع میکردند. او به درخواست مرحوم ابوالحسن بهنیا - ریاست وقت دفتر فنی سازمان برنامه و بودجه- طرح تهیه تاریخچه زلزلههای مخرب ایران را که مبنای تهیه «پهنهبندی زلزله» ایران شد با همکاری نیکلاس آمبرزی که در آن زمان در کالج امپریال دانشگاه لندن مشغول مطالعات مربوط به زلزلههای یونان و کشورهای سواحل مدیترانه بود، پیش برد. در همین دوره ایجاد شبکه شتابنگاری زلزله در ایران را پی گرفت و نگارش پیشنویس آییننامهای را که امروز به اسم 2800 میشناسیم آغاز کرد و... همه اینها باعث شد این گفتوگو را با بحث زلزله آغاز کنیم و سیر تحول و توسعه تهران را از دهه 40 تا به امروز به روایت مردی بشنویم که در دورههایی مهم، از نزدیک دستی بر آتش توسعه ایران داشته و هنوز هم مسائل مرتبط با زلزله یا توسعه شهری و البته بسیاری از چیزهای دیگر را با دقت و جدیت دنبال میکند. منبع مشاهده متن کامل از منبع یا پیوست گفت_وگو با علی_اکبـر معیـن_فر در نسبت زلزله و توسعه تهران – Telegraph.pdf-
- علی اکبر معین فر
- زلزله
-
(و 4 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
ارائه مدلی بهمنظور بهبود ایمنی بافتهـای شهـری در برابر زلزلــه با توسعه پایگاههای جستجو، نجات و امداد
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات تخصصی گرایش زلزله
ارائه مدلی بهمنظور بهبود ایمنی بافتهـای شهـری در برابر زلزلــه با توسعه پایگاههای جستجو، نجات و امداد ربابه رباط میلی, کامبد امینی حسینی, یاسمین استوار ایزدخواه چکیده وقوع زلزلههاي شديد همواره اثرات زیانبار و جبرانناپذیری را خصوصاً در شهرهاي بزرگ و پرجمعیت از جنبههاي فيزيكي، اجتماعي و اقتصادي به همراه دارد. از طرفي با توجه به محدودیتهای مالي و اجرایی، امكان كاهش ريسك و كنترل پيامدهای زلزله در همه جهات معمولاً فراهم نیست. بنابراين ميبايست مهمترین عوامل تأثیرگذار در ريسك زلزله شناساییشده و با در نظر گرفتن نحوه مشاركت و ميزان اهميت هر يك در افزايش يا كاهش ريسك، تدابير لازم جهت مديريت بحران اتخاذ گردد. در تحقيق حاضر، براي مکانیابی پایگاههای امداد و نجات در بافتهای شهري، مدلي جديد مبتني بر تركيب مؤلفههای خطر، آسيبپذيـري و وضعیت ظرفیتهای موجود ارائه شده است. به اين منظور شاخصی با عنوان شاخص تجمیعی ایمنی در برابر زلزله1 (IESI) معرفیشده که از تركيب وزني مؤلفههای مرتبط حاصل ميشود. در اين روش، مؤلفه خطر از پارامترهای خطر زلزله و مخاطرات ثانویه و مؤلفه آسیبپذیری از پارامتـرهای آسیبپذیری فیـزیکی و انسانـی تشکیل شده است که هـر دوی این مؤلفهها اثر کاهنده بر ایمنی دارند. همچنين مؤلفه وضعیت ظرفیتهای موجود كه اثري افزاینده بر ميزان ایمنی دارد بر اساس سه پارامتر فضاهای خدماتـی، میـزان آمادگـی و تـوان برنامهریـزی و مدیریت شهـری مورد سنجش قرار میگیرد. در نهایت شاخص ارائهشده براي برآورد ایمنی در برابر زلزله از تركيب شاخصهای خطر، آسیبپذیری و وضعیت ظرفیتهای موجود براي پهنههای آماری هر منطقه شهري محاسبه میشود و مکانیابی پایگاههای جستجو و نجات به کمک این شاخص انجام میپذیرد. در ضمن، مؤلفههایی که امکان تغییر در کوتاهمدت برای آنها وجود داشته، بهبود داده شدهاند و شاخص ایمنی در برابر زلزله مجدداً محاسبه و مکانیابی پایگاهها انجام گرفته است. A New Model for Improving Safety Level of Urban Fabrics to Earthquakes by Locating Search and Rescue Bases منبع دانلود 343-1626-1-PB.pdf-
- تهران
- پایگاه های جستجو و نجات
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
زلزله تهران؛ پیش یا پسلرزه - دکتر مهدی زارع کمتر از ٤٨ ساعت از یادداشت نگارنده در روزنامه «شرق» ٢٧/٩/٩٦ درباره روند لرزهخیزی در کشور و بحثی درباره تغییرات احتمال رخداد زلزلهها و همچنین زلزلههای با بزرگای بیش از هفت، زمینلرزه تهران رخ داد. زمینلرزهای با بزرگای ٥,٢ در غرب استان تهران، در ساعت ٢٣:٢٧ چهارشنبه ٢٩/٩/٩٦ که متأسفانه موجب کشتهشدن دو نفر و حدود ٣٠ مجروح و هراس و اضطراب حدود یکچهارم جمعیت کشور شد. کانون زلزله در نزدیکی مهمترین پهنه جمعیتی کشور قرار داشت. بلافاصله بعد از رخداد زمینلرزه ٢٩ آذر اظهارنظرهای مختلفی مبنی بر تبعات رخداد چهارشنبهشب و تلاش برای ارزیابی احتمال یک رخداد بعدی آغاز شد. نتایج اولیه ارزیابیهای نگارنده نشان داد که گسل مسبب این رخداد گسل ماهدشت-جنوب کرج است و با سازوکاری امتداد-لغز و در ژرفای حدود ١٥ کیلومتر گسیخته شده است. سازوکار آن مشابه سازوکار گسل شمال تهران (که قطعه گسل مجاور شرقی آن است) و گسل جنوب اشتهارد و گسل ایپک است که بهترتیب در سوی غربی آن قرار دارند. بعد از رویداد زمینلرزه با بزرگای ٥,٢ سطح تغییرات تنش در دو سوی شرقی و غربی گسل یادشده بالاتر رفته، بنابراین اگر گسلهای مجاور در وضعیت گسیختگی و آماده به جنبایی باشند، این تغییرات تنش میتواند به القای رخداد زمینلرزه مهمی با بزرگای تا حدود حداکثر ٧.٥ در آنها بینجامد. بازه زمانی کوتاهی که برای این تحولات میتوان در نظر گرفت از حدود دو تا ١٦ هفته پیشِروست و افزایش احتمال یک زمینلرزه هفت یا بالاتر را میتوان از ١٥ تا ٢٥ به سطح ٥٥ تا ٦٥ درصد ارزیابی کرد. این کاری است که با تحلیل آماری دادههای لرزهخیزی موجود و بر پایه رخداد زمینلرزه ٢٩ آذر ٩٦ و پسلرزههای آن انجام شده است. البته این رخداد با اظهارنظرهایی همراه شد که با ادعای تشخیص عدم فعالیت روی گسل شمال تهران و عدم مشاهده لرزهخیزی و عدم امکان فعالیت جدید روی این گسل همراه شد. این در حالی است که رخداد زلزلههای متوالی بعد از رویدادهای متوسط (با بزرگای پنج) را میتوان در زلزلههای ١٦ و ١٧ اردیبهشت ١٣٠٩ سلماس، ٩ و ١٠ شهریور ١٣٤٧ دشت بیاض و فردوس در ایران، ٢٦ مرداد ١٣٧٨ ایزمیت و ٢٤ آبان ١٣٧٨ دوزجه ترکیه، ٢٩ شهریور ١٣٧٨ چیچی تایوان، ١٤ و ٢٨ مرداد ٨٢ (با بزرگای متوسط) و سپس ٥ دیماه ١٣٨٢ بم و ٢٦ مرداد ١٣٩٣ مورموری ایلام و پنجم اردیبهشت ١٣٩٤ نپال و مثالهای متعدد دیگر نشان داد. لازم به یادآوری است که گسیختهشدن یک گسل فعال که مدتی در سکوت و نبود لرزهای به سر برده است، قبلا نیز تجربه شده، مثلا میتوان به زلزله ١٠ اکتبر ١٩٨٠ الاصنام الجزایر اشاره کرد که تیمی فرانسوی-الجزایری از یک سال قبل روی گسل الاصنام مشغول برداشت میدانی با شبکه لرزهنگاری بود و حتی یک زمینلرزه از این زمینلرزه در بازه یکساله یادشده ثبت نشد تا اینکه در ساعت ١٣:٢٥ بعدازظهر دهم اکتبر ١٩٨٠ زمینلرزهای با بزرگای ٧,٢ موجب حدود پنج هزار کشته و ٩٠٠٠ مجروح شد. بنابراین دیدهنشدن هیچ زمینلرزهای روی گسل شمال تهران نیز تضمینی برای عدم رخداد زلزله یا عدم تحریک یا عدم امکان القای گسیختگی در آن نیست. البته بعضی نظرات که به نظر میرسد مبنای بعضی تصمیمگیریهای رسمی هم هستند، درباره عدم احتمال رخداد زمینلرزه بعدی در این چندروزه مشاهده شد. بدیهی است تحصیلات مرتبط و همچنین اطلاعات و دانش و پژوهشهای انجامشده مرتبط قبلی نزد فرد مدعی در زمینه تخصصی ارزیابی خطر زلزله و علم و آگاهی از روشهای علمی و جزئیات این علم پیشنیاز معتبر دانستهشدن چنین اظهارنظرهایی است. بدیهی است هر فردی حتی اگر عضو هیئت علمی باشد و در یکی از زمینههای مرتبط با علوم زمین یا مهندسی مدرکی داشته و کارهایی از سر علاقه یا تفنن یا دلسوزی در زمینههای مرتبط با احتمال رخداد زلزله کرده باشد، آزاد است در هر زمینهای کار یا اظهارنظر کند، ولی به استنتاج و نتایج این افراد نمیتوان اتکا کرد. ادعای اینکه رخداد ٢٩/٩/٩٦ پیشلرزه نبوده، نیز مشابه ادعای پیشبینی قطعی زلزله بعدی و به همان اندازه غیرعلمی است. همه زلزلههای طبیعی با ویژگیهای مشخصی رخ میدهند و هیچ زلزلهای مشخصات ویژه و علامتی بهعنوان پیشلرزه یا پسلرزه ندارد. این گسل، گسل ماهدشت- جنوب کرج، تاکنون زلزله شناختهشده قبلی نداشته است و هر ادعایی مبنی بر اطلاع از زلزله قبلی آن نشان از عدم اطلاع از گسل مسبب دارد. پیشبینی و اعلام اطلاع از عدم رخداد بعدی نیز بیمعنی و غیرعلمی است و هرگز نباید به چنین گزارههای غیرعلمی اعتماد کرد. اظهارنظر درباره اینکه با رخداد این زلزلههای کوچک و متوسط انرژی زمین تخلیه شده و دیگر زمینلرزه مهمی رخ نخواهد داد به همان اندازه غیرعلمی، ناآگاهانه و غیرمعتبر است. شرط اول مدیریت کاهش ریسک زلزله در تهران، پذیرش واقعیت و توجهکردن به علم به جای پرداختن به شبهعلم است. * استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله کمتر از ٤٨ ساعت از یادداشت نگارنده در روزنامه «شرق» ٢٧/٩/٩٦ درباره روند لرزهخیزی در کشور و بحثی درباره تغییرات احتمال رخداد زلزلهها و همچنین زلزلههای با بزرگای بیش از هفت، زمینلرزه تهران رخ داد. منبع
-
سرنوشت تهران در زلزله هولناک؛ شاید پایان یک تمدن
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار عمرانی
سرنوشت تهران در زلزله هولناک؛ شاید پایان یک تمدن زارع: اول بپذیرند که مسالهای بهاسم زلزله وجود دارد | ناطقی: بعد از زلزله باید فاتحهتهران را خواند امید کریمی، نیو صدر: ازگله ۷.۳ ریشتر لرزید و نیمی از خاورمیانه را هم لرزاند؛ تهران، بغداد، اهواز، تبریز، ارومیه، سنندج، کویت شهرهای بزرگی بودند که در زلزله کرمانشاه لرزیدند. سرپل ذهاب و ازگله هنوز هم میلرزند. کرمان هم این روزها میلرزد؛ ۶.۲ ریشتر. زلزله دوباره رخ نشان داده است؛ البته هنوز به سالگرد زلزله ۱۴ سال پیش بم نرسیدهایم، اما زلزله کرمانشاه و ۶۰۰ قربانیاش دوباره زنگ خطر آسیب پذیری ساختمانها و بافتهای شهری و روستایی در ایران را به صدا درآورد؛ مسکن مهر تخریب شده سرپل ذهاب و بیمارستان غیرقابل استفاده اسلامآباد غرب، نمونه آنهاست. اما آنچه در ازگله، سرپل ذهاب و ثلاث باباجانی اتفاق افتاد، با پیشبینیهای متعددی که از زلزله محتمل و به روایتی محتوم تهران بسیار فاصله دارد؛ زلزله تهران شاید بزرگترین فاجعه سه قرن اخیر را رقم بزند. این تصویری است که دکتر فریبرز ناطقیالهی، مهندس زلزله و مقامسازی و استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله دارد. هرچند که دکتر مهدی زارع، زلزلهشناس و دیگر استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزله میگوید هیچ سناریویی دراین باره وجود ندارد، چون تاکنون کسی اصلا نپذیرفته مسالهای به عنوان زلزله تهران به وقوع میپیوندد. اما نکته اینجاست که تهران هر ۳۲۰۰ تا ۳۵۰۰ سال در انتظار یک زلزله بزرگتر از ۷ ریشتر به بالا نشسته است؛ میگویند تمدن قیطریه را ۳۲۰۰ سال پیش آخرین زلزله ۷ ریشتری جنوب البرز، نابود کرده است. با این دو کارشناس که هردو عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین هستند در کافه خبر به صحبت نشستیم، روایت مشترک هردو میهمان خبرآنلاین، حتمی بودن زلزله ویرانگر تهران است، اما تصاویری که ارائه میدهند، زوایایی تازه از آنچه در انتظار پایتخت ۱۳۰ساله ایران است، نشان میدهد. این مناظره را در ادامه بخوانید؛ همچنین پیش از این دو ویدئو از این گفتگو منتشر شده است که در اینجا و اینجامیتوانید مشاهده کنید. بعد از ماجرای زلزله کرمانشاه و چند زلزله پی در پی در ایران، دوباره بحثها درباره زلزله تهران داغ شد، بحثهایی درباره ایمنی ساختمانها و گسلها شهر تهران مطرح میشود، آقای ناطقیالهی از وضعیت ساخت و ساز در تهران بگویید. آیا واقعا میتوانیم بگوییم همهی ساختمانهای این شهر نا ایمن هستند؟ ناطقیالهی- در ابتدا باید این را بگویم که حدود ۳۰ سال است که در حوزهی مهندسی سازه تمرکز من روی شهر تهران است، از وقتی که از آمریکا برگشتم بیشتر تمرکز من روی آسیبپذیری و مقاومسازی بوده و مدتی هم دورههایی در آکسفورد درباره مدیریت بحران گذراندم در این مدت من به این نتیجه رسیدم که با مقاومسازی یک ساختمان ما میتوانیم ۱۰ نفر را نجات بدهیم اما با مدیریت بحران صحیح میتوانیم یک شهر را نجات دهیم. اما در واسخ به سوال شما باید بگویم که در این مدت من پروژههای مختلفی را روی ساختمانهای شهر تهران انجام دادهام و به این نتیجه رسیدم که به طور کلیساخت و ساز در بقیه مناطق کشور از تهران ضعیفتر است. اما چه شد که من به این نتیجه رسیدم که ساخت و ساز در تهران بد است؟ ۲ سال قبل از اینکه ژاپنیها کاری برای تهران انجام دهند، سال ۷۴ مطالعهی وسیعی را با مدلهای ساده برای ارزیابی آسیبپذیری شهر تهران انجام دادم، البته وقتی میخواهید یک شهر را با این همه پل، ساختمان و ... ارزیابی کنید کار آسانی پیش رو ندارید و به همین دلیل من وارد تک تک سازه تحلیلی آنها نشدم. نتایج این تحقیقات چه بود؟ ناطقیالهی- از آنجا نتایج خیلی وحشتناکی گرفتم؛ اولین کاری که در تحقیقم انجام دادم این بود که منحنیهای آسیبپذیری ساختمانهای آجری و بتونی و فولادی و ترکیب اینها را گرفتم و به صورت تحلیلی و باجمعبندی کارهای دیگران و آسیبهایی که در زلزله رودبار و منجیل دیده بودیم منحنی آسیبپذیری برای اقسام مختلف ساختمانها در تهران ساختم. بر این اساس آمدم برای سناریو زلزله شب تهران مطالعه جامعی انجام دادم، آن زمان تهران ۲۰ منطقه بود. ۲۰ منطقه تهران با سناریوی ۱۰ میلیونی را حساب کردم. در این تحقیق به اعداد و ارقام خیلی بدی رسیدم و این من را خیلی نگران کرد و از آن به بعد تمرکز خودم را روی آتشنشانیها، بیمارستانها، پمپ بنزینها و ... گذاشتم. با فعالیتهای زیادی که انجام دادیم ۱۵۳ ایستگاه پمپ بنزین را تقویت کردیم، حدود ۱۱۰ بیمارستان را مطالعه کردیم و ۳۶ ایستگاه آتشنشانی که آن موقع موجود بود، مورد مطالعه و تقویت گرفت. میتوان گفت در آن زمان همهی اعداد و ارقام نشان میداد که ساختمانهای ما مشکل دارد. این وضعیت برای همه ساختمانهای تهران مشابه است؟ ناطقیالهی- ساختمانهای تهران را باید به دو دسته تقسیم کنیم یکی ساختمانهای قبل از آیین نامه و یکی بعد از آیین نامهی ۲۸۰۰. ۲۸۰۰ تقریبا هم زمان با زلزلهی رودبار منجیل به شکل قوی در جامعه مطرح شد ما تا قبل از آن عملا هیچ اطلاعاتی از زلزله نداشتیم و در قوانین هم تقریبا یک نیم جمله در این رابطه وجود داشت. عموما هم به این توجه نمیشد، یعنی به جرات میتوان گفت هیچ ساختمانی تا قبل از زلزله رودبار منجیل دارای ضوابط زلزله نیست، بعد از آن این آیین نامه حساسیتش افزایش پیدا کرد، قسمت اول این آیین نامه سادهتر بود ولی با گذشت چند سال قوی تر شد. البته این آییننامه هم ۲ مشکل داشت یکی اینکه هنوز جامعه فنی ما آموزش لازم را برای اینکار ندیده بود در نتیجه ورود این به داخل طراحیها کار سختی بود، امروزه این مشکل را نداریم. یعنی از آن زمان اکثر ساخت و سازهای شهر تهران، این آیین نامه اجرا شده است؟ ناطقیالهی- به نظر من ۲۵ سال بعد از زلزله رودبار منجیل این آیین نامه درست اجرا نشد اما بعد از زلزله بم میزان توجهات روی این موضوع بیشتر شد و دیگر ساخت و ساز خیلی سختگیرانه تر شد. در واقع طراحیها بهتر شد اما نظارتها ضعیف باقی ماند، در واقع مشکلات زیادی که بین شهرداریها نظام مهندسی و جامعهی خود مهندسان هست در این دوران به وجود آمد. یعنی یک ارگان صنفی مهندسی تبدیل شد به یک ارگان سیاسی صنفی که خیلیها سعی میکردند در آن وارد شوند و اعمال نفوذ کنند. خود من هم در دوره سوم آنجا بودم و بحثها خیلی توجهی به مسائل فنی نداشت و بیشتر به مسائل حاشیهای پرداخته میشد. ساختمانهای ۲۰ تا ۲۵ سال بعد از رودبار منجیل آییننامهها کم و بیش در آن دیده شده ولی با مشکلات فنی که جامعه دانشگاهی خیلی به آن پرداخته نشد. در ۱۰ سال گذشته به خصوص بعد از زلزله بم هم طراحی بهتر شد هم حساسیتها به اطلاعات اجرایی. ولی چون نظارت ضعیف بود عملا کسی تحویل گیرندهی کار نبود. نمونه این را هم در کرمانشاه دیدیم، نگاه کنید بیمارستانی که ۶ ماه است ساخته شده به چه وضعیتی ریخته ، من مقصر اصلی این را عدم وجود سیستمی میدانم که تحویل گیرندهی نهایی کار باشد، حالا باید تعیین شود که چرا وزارت مسکن یا وزارت بهداشت ساختمان بد را تحویل گرفتند؟ پس در یک جمعبندی کلی باید بگوییم که ساخت و ساز در تهران با احتمال بسیار زیاد ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله نیست، نکاتی هم هست که این موضوع را تشدید میکنند. چه نکاتی؟ ناطقیالهی- یکی ساختن ساختمانها در کنار هم دیگر است، بیشتر ساختمانهای تهران به هم چسبیدهاند اما طبق آیین نامه باید ۵ تا ۱۰ سانتیمتر میان ساختمانها فاصله باشد. بدتر از این در شمال تهران شیب هم داریم یعنی ساختمانها جوری به هم چسبیدهاند که کف یکی وسط ستون دیگری است یعنی اگر اینها به هم ضربه بزنند ساختمان دیگر کاملا فرو میریزد درست مثل زلزلهی ۱۹۸۵مکزیک. مسئله دیگر این است که ما اطلاعات اجرایی را رعایت نمیکنیم، ستون گوشه باید در طراحی قویتر باشد اما برخلاف این موضوع این ستونها به شکلی طراحی میشوند که از بقیه ضعیفتر هستند. در کرمانشاه هم دیدیم که در ساختمانهای مهر این ستونهای گوشه آسیبهای بیشتری دیدهاند. پس ببینید ما خودمان به دلیل بیدقتی و به بیتجربگی این مسائل را به ساختمان اعمال میکنیم و ساختمان خودمان را آسیبپذیرتر هم میکنیم. یکی دیگر مسئله پیلوت است، بر اساس آییننامه شهرداری حتما باید پیلوت وجود داشته باشد این پیلوت به دلیل اینکه طبقهاش کوتاه تر است سختیاش با سختی طبقات بالا متفاوت است. در زلزله ۱۹۶۴ الاسنام در الجزایر تمام ساختمانهایی که اینگونه بودند طبقه پایینشان شکست، این الان کاری است که من به آن میگویم تلهی مرگ رسمی توسط شهرداری. موضوع دیگر است به این دلیل که میخواهیم مغازه طراحی کنیم طبقات پایین را بلندتر میگیریم، این طبقه را نرم میکند، بدترین وضع این موضوع در زلزله مکزیک اتفاق افتاد. بدتر از همه اینها ما میآییم ستون را کوتاه میکنیم. ستون را ما برای خمش تولید میکنیم نه برش، برش یک موضوع ثانویه است. ما ستونها درست طراحی میکنیم و به پیمانکار میدهیم، پیمانکار برای اینکه پنجرهای بسازد تیر فلزی را به ستونها وصل میکند که پنجره به آن آویزان باشد. اینکار باعث میشود ستونی که ۳ متر بود الان ۲ متر شود. یعنی با اینکه در طراحی اولیه خمش را طراحی کردیم ولی برش بر آن حاکم شده در اکثر زلزلههای ایران ما شاهد این هستیم که به دلیل عدم دانشفنی مشکل ساختمانها حاد شده است. با این حساب هیچ سازهای ایمن نیست ناطقیالهی- ببینید میخواهم این را بگویم که یک سری مسائل در ایمن بودن ساختمانها علم موجود است، ولی این باید با تجربهی مشاهدات عینی که در زلزلهها رخ میدهد همراه باشد موضوع دوم در کشور ما الان وجود ندارد. اگر بیشتر ساختمانهای کرمانشاه را نگاه کنید متوجه میشوید که تمام آنها مشکلاتی داشتند که ما آنها را میدانستیم، در هر زلزله گذشته تکرار شده و باز هم میبینیم تکرار شده و جان و مال مردم از بین رفته است. این یعنی دانش فنی باید با عملکرد ساختمانها در زلزله همراه باشد. پیمانکارهای ما هم باید آموزش ببینند، آنها نقشه درست را میگیرند و خرابش میکنند، برای مثال من ساختمانی را مقاوم کردم پیمانکار در یک گوشهای یک پله اضطراری را به این ساختمان وصل کرده و این باعث میشود که همهی زخمات کشیده شده از بین برود اگر زلزله بیاید این ساختمان میپیچد و میلیاردها تومان هزینه برای این ساختمان ۱۷ طبقه از بین میرود. آقای دکتر زارع، همانطور که اشاره شد در زلزله کرمانشاه ما مشکلات را میدانستیم اما باز هم جان صدها نفر گرفته شد، چرا اینطور است و ما اینکه مشکلات مشخص هستند اقدامی برای حل آنها نمیشود؟ زارع- علم زمانی به صحنه یا به کار میآید که بشر احساس کند واقعا باید دنبال یک پرسش برود، اگر کارهایی که در یک شهر در حال انجام است بر اساس احساس هیچ مسئله یا سوالی نباشد شما در آن شهر که مثل تهران است میبینید که گروهی از متخصصان زلزله، محیطزیست و ... دنبال مسئولین میدوند و میخواهند برای آنها مسئله طرح کنند. این اتفاقی است که در این چند دهه به ویژه از 50 سال قبل تا کنون در ایران افتاده، خود مسئولین ظاهرا مساله ای ندارند بنابراین نیازی به پژوهش و پژوهشگر و متخصص احساسر نشده و نمی شود. به نظر میآید که در توسعه شهر تهران هیچ مسئلهای وجود ندارد، دیروز آقای رئیس شورای شهر گفت که جمعیت استان تهران تا ۱۴۰۰ به ۲۰میلیون نفر میرسد. متخصصین آب شناس میگویند تهران برای حدود ۲.۵ میلیون نفر آب دارد در دهه ۳۰ و ۴۰ برای جمعیتی که به سرعت در حال رشد بود به تدریج سد های کرج، سد لتیان و سد لار را ساختند. در سال ۱۳۵۵ که جمعیت تهران ۴.۵ میلیون نفر بود با آبی که از سدها جمع میکردند، تامین آب مورد نیاز برای این جمعیت تهران امکان پذیر بود. در آن هنگام ظرفیت اکولوژیک تهران برای جمعیت ، حدود چهار و نیم میلیونی، به سقف خود رسیده بود، و برای بیش از آن به لحلاظ اکولوژیک دیگر جواب نمیداد. الان در سال 1396 در شب ۹ میلیون نفر در تهران میخوابند. دکتر ناطقیالهی وضعیت ایمنی ساختمانهای تهران گفتند، شما از گسلهای این شهر بگویید. آیا رفتار این گسلها تغییر کرده؟ زارع- ۶ سال پیش استاندار وقت تهران به من گفتند که رفتار گسلهای تهران تغییر کرده، گفتم هزار سال پیش هم این گسلها همین شکل رفتار میکردند ولی ما تغییر کردیم، ما یعنی انسانی که الان شهری با این محیط خطرناک را دارد توسعه می دهد. به طور کلی به نظر میآید که این توسعه با مشخصاتی که دکتر ناطقی گفتند بسیار خطرناک است و از سوی دیگر گسل شمال تهران در ۳۰ هزار سال گذشته هر حدود سه هزار و پانصد هزار سال یک لرزه حدود ۷ ریشتری داشته و آخرین زلزله ۷ ریشتری هم برای ۳۲۰۰ سال پیش است که گفته می شود تمدن قیطریه را از بین برده است. ما الان در محدوده زمانی گسیختگی مجدد گسل شمال تهران قرار گرفتیم ولی نمیدانیم امروز میلرزد، ۱۰ سال دیگر یا ۵۰ سال دیگر. یعنی نمیدانیم زمان داریم تا برای مقابله با زلزله اقداماتی انجام دهیم یا نه. یعنی قطعا باید منتظر یک زلزله ۷ ریشتری در تهران باشیم؟ زارع- وقتی ما اینگونه مبهم صحبت میکنیم خیلی وقتها مخاطب این برداشت را میکند اینها خودشان هم نمیدانند بالاخره زلزله در تهران میآید یا نه. در حالی که اینگونه نیست ما مطمئنیم که در آینده زلزله بزرگ در تهران رخ میدهد ولی چون روی زمان و منطقه دقیق آن نمیتوانیم صحبت کنیم یا یا ذکر احتمال و عدم قطعیت صحبت می کنیم برخی فکر میکنند شک داریم، ما باید با زبان علم صحبت کنیم که زبان آمار و احتمال است این به معنای شک داشتن روی اصل موضوع وقوع زمینلرزه شدید نیست. پس نباید این خطا از حرف ما برداشت شود که خودمان هم شک داریم چون در جلسات زیادی بودم که گفتند خوب اینطوری که شما توضیح می دهید احتمال وقوع زلزله ۵۰-۵۰ است، در حالی که اینگونه نیست؛زلزله حتما میآید ممکن است ۲ دقیقه دیگر زمین بلرزد و ممکن است تا بیست سال دیگر ساکت بماند. نکته دوم این است که اطلاعات جدید برخی مواقع بشر را وارد یک گمراهی میکند مثلا الان افراد زیادی با برنامههای موبایل متوجه زلزلههای کوچک هم میشوند حالا با کمک رسانهها و امثال من برخی به این نتیجه رسیدند گه اگر یک زلزله ۴ ریشتری و دو زلزلهی ۲ ریشتری بیاید یعنی دیگر تمام شده و زلزله نمیآید. زلزله کوچک هم دارد رخ میدهد نشان دهنده این است که فقط و فقط گسلها دارند به فعالیت خود ادامه میدهند و اصلا به این نشان نیست که انرژی در گسل تخلیه شده و تضمینی بر اینکه هیچ اتفاق زلزله بزرگی رخ نخواهد داد نیست. میزان فعالیتهای گسلهای تهران چقدر است؟ زارع- برای پاسخ به این سوال از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۴ با یک تیم فرانسوی همکاری کردیم و سال ۸۶ این همکاریها قطع شد و دستگاه تجهیزات پیشرفته از ایران رفت و دنبال نشد. ولی اطلاعات آن چند سال نشان داد که هر سال جنوب البرز حدود یک سانتی متر در سال دارد بالا میرود، این چند سناریو دارد اینکه بگوییم همه این یک سانتیمتر برای یک گسل است که خیلی میزان زیادی است و یا اینکه باید این میزان جا به جایی باید میان چند گسل سر شکن شود، مثلا 4 میلیمتر به گسل شمال تهران و 3 میلیمتر به گسل شمال تهران و بقیه به سایر گسلها مربوط باشد، و چه بسا این یک سانتیمتر باید بین چند گسل تقسیم شود. برآورد ما این است که ۴میلیمتر این برای گسل مشا است ۳ تا ۴ میلیمتر برای گسلهای دیگر مثل گسل شمال تهران باشد. ولی بحث کلی اینکه جنوب البرز دارد سالی یک سانتیمتر نسبت به دشت جنوبی تهران (دشت ساوه) به بالا میرود مهم است، یعنی تهران روی دامنهای قرار گرفته که فعال است و ما باید ببینیم تک تک گسلهای آن چقدر جابجایی دارند. برآوردهایی انجام شده بر اساس برداشت دادههای موجود نشان میدهد که احتمالا هم گسل مشاء هم گسل شمال تهران در سال ۳ یا ۴ میلیمتر جا به جایی قایم نشان می دهند. یک سناریو هم وجود دارد که چند راندگی پیشانی گسل شمال تهران، یعنی گسل نیاوران و گسل طرشت (یا پردیسان) در حال حرکت هستند. یکی از این یک راندگی های پیشانی گسل شمال تهران همان گسل نیاوران است، که محل عبور این گسل از خیابان نیاوران تا میدان دانشگاه شهید بهشتی و لبهی افتگاه ساختمان دانشکده معماری دانشکده معماری شهید بهشتی و ضلع شمالی محور شرغی-غربی بزرگرار نیایش (آیت الله رفسنجانی) در منطقه اوین است، یکی دیگر از این راندگی ها گسل برج میلاد است که اسم آن را گسل پردیسان یا طرشت هم ذکر کرده اند. این گسل به موازات بزرگراه همت و زین الدین به سمت سرخهحصار میرود، همکارهای ما در سازمان زمین شناسی میگویند این گسل شرقی - غربی بیشترین میزان جابجایی را در پای دامنه شماتل تهران دارد. بعضی دیگر از همکاران این گسل را فقط مسئول بخشی از چابه جایی در دامنه شمال تهران و به همراه سایر راندگی های پیشانی گسل شمال تهران می دانند. به طور خلاصه جنوب البرز حتما دارد به صورت فعال جابجا میشود، برداشتهای علمی در حال حاضر هم نشان می دهد که الان چنین چیزی دارد اتفاق میافتد. زلزلههای کوچک وجود دارد و این اصلا هم این معنی را ندارد که انرژی دارد تخلیه میشود. زلزله کوچک مثل نشانه های نبض یا پالسهای حیاتی ک موجود زنده است که صدای نفش کشیدنش را میشنویم. در نتیجه ما یک پهنه بسیار گسترده شهری را که نه پتانسیل محیط زیستی و نه اکولوژیک دارد را در یک جای خطرناک توسعه داده ایم و الان رییس شورای شهر میگوید جمعیتش دارد به ۲۰میلیون هم میرسد. اینها واقعیتهایی است که با عدد و رقم هم میشود به آن رسید و باز برمیگردیم به جملهی اول من که آیا اصلا مسئله داریم یا نه. این موضوع را باید پذیرفت اگر مسئله وجود ندارد و می گوییم هر موقع زلزله آمد بعد یک کاری میکنیم، بحثی دیگر است. اما بعد از زلزله 1985 مکزیکو سیتی این کشور یک تغییر نگاه داد و در سال ۱۹۹۱ سامانه هشدار پیش هنگام زلزله ایجاد کردند که ۲۶ سال است کار میکند، در ژاپن در زلزله ۱۹۹۵ برای توکیو سیستم هشدار پیش هنگام گاز برای مقابله با سوانح ثانویه مربوط به زلزله، مانند آتش سوزی و انفجار، توسعه داده اند. شرکت های گاز شهری در ژاپن چند اقدامات مهم را طی دو دهه گذشته انجام داده اند مانند: افزایش مقاومت تاسیسات و خطوط لوله گاز در برابر زلزله، جداسازی و قطعه بندی شبکه های گاز به بلوک های گازی، پایش زمین لرزه ها توسط دستگاه های لرزه سنج و راه اندازی سامانه هشدار پیش هنگام زلزله، نصب و راه اندازی کنتور گاز هوشمند با یک سنسور لرزه ای به نام سیستم ارزیابی سریع خسارات به سوپریم ایجاد کردند. این سامانه در صورت تشخیص جنبش زلزله با شتاب بزرگتر از حدی مشخص در گازمتر هوشمند برای هر مشتری، گازرسانی را به طور خودکار متوقف می کند. پس بشر چه از کشورهای در حال توسعه مثل مکزیک چه از کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن اقداماتی انجام داده حالا ما یا میتوانیم راه آنها را برویم و یک تغییر مسیری بدهیم. در مکزیک و پس از زلزله هولناک ۱۹۸۵ چه اتفاقی افتاد؟ زارع- پس از زلزله 19 سپتامبر 1985 مکزیک با بزرگای 8.3 که موجب 30 هزار کشته در آن کشور شد ، نسل قوی از دانشمندان مکزیکی تربیت شدند و مدیران کشور مکزیک به حرف این دانشمندان گوش دادند، مسئولان این کشور در تمام برنامه ریزی شهری و منطقه ای شان تغییر مسیر دادند، توسعه تغییر کرد و یکی از اولین کشورهایی بودند که سیستم هشدار زودتر زلزله رادر سال 1991 نصب کردند و نتیجه خوب هم گرفتند، الان میبینیم 7 سپتامبر ۲۰۱۷ زلزله ای با بزرگای 8.2 (در دریا مانند زلزله 1985) رخ داد و فقط 98 نفر کشته داد، و در 19 سپتامبر 2017 زلزله ای با بزرگای 7.1 در 120 کیلومتری مکزیکو سیتی موجب 370 نفر کشته شد. این دو زلزله مهم اخیر و مقایسه تبعات آن به ویژه از نظر تلفات با رخداد 1985 نشان از چگونگی پیشرفت کشور مکزیک در برنامه مقابله با سوانحی مانند زلزله دارد. در همین رابطه اتفاقاتی هم در کشور ما افتاد و آن ممنوع شدن ساخت و ساز در حریم گسلها است دکتر ناطقیالهی، شما مخالف این مصوبه هستید دکتر زارع هم موافق، دلیل مخالفتتان چیست؟ ناطقی الهی- ببینید تفاوت بین یک زلزله شناس ماهر و دانا مثل استاد زارع و یک مهندس زلزله مثل من در همین است، ما مسائل را از دو زاویه مختلف میبینیم برای زلزله شناسها گسل اصلی ترین پارامتر است و برای من مهندس این یک نیرو است که باید در طراحی دیده و مهار شود مثل باد. آیا من در جایی که بادهای سهمگین است مثل سان فرانسیسکو نباید ساختمان بسازم؟ یا در میان امواج و بادهای سهمگین نباید دکل نفتی بسازیم؟ این تفاوت بین ما است و هر دوی اینها مهم است. در دستورالعملی که آمد من هم اول فکر کردم ممنوع شد بعد که بیشتر خواندم فهمیدم محدود و در برخی موارد ممنوع شد. ببینید؛ از نظر من حریم گسل صد در صد محترم است ولی برای من مهندس ما ضوابط طراحی در این رابطه وجود دارد و ما باید در حریم گسل ساختمان را بر آن اساس طراحی کنیم. ما الان آیین نامههایی داریم که در آن طراحی برای حوزه نزدیک و حوزههایی که خیلی نزدیک نیستند طراحی میکنیم، یعنی در طراحی خود تمام اینها را لحاظ میکنیم. زلزله حوزه نزدیک به ما یک پیک نیرویی مثل ضربه میدهد که آن را در طراحی خود لحاظ میکنیم. با این وجود چه اشکالی دارد که ریسک نکنیم و اصلا روی گسل ساختمان نسازیم؟ ناطقی الهی- این ممنوعیت برای شهری مثل تهران بسیار غیرمنطقی است چون این شهر ساخته شده، اگر از اول میخواستیم چنین مسائلی را رعایت کنیم منطقیتر بود. الان تصور کنید اگر موضوع حریم گسل مطرح شود چه زمینهایی از بین میرود چه املاکی بالاتر میرود. ما نمیتوانیم که به مسائل حقوقی یک مسئله توجه نکنیم. گفتم ما ضوابط طراحی داریم من هم موافق این نیستم که درست روی گسل ساختمان بسازیم ولی گذاشتن این قانون را یک شب معقول نمیدانم چون تبعاتش بسیار زیاد است. متخصصین بروند روی مسائلی مثل چیستی زلزله و گسل کار کنند و جامعه مهندسی با داشتن این پارامترها و احتمالات طراحیهای خود را انجام دهد، من میخواهم بگویم که شما نگران گسل نباشید من هم که مهندس زلزله هستم با گسل زیاد کار ندارم، تهران مثل کالیفرنیا ساخته شده است. اینکه الان بخواهند اطراف حریم گسل را صاف کنند یعنی بیشتر کالیفرنیا باید از بین برود. پس عقل حکم میکند که ما یک شب قانون تصویب نکنیم و مسائل فنی، حقوقی و ابعاد اجتماعی آن را در نظر بگیرم. در آییننامه آمده بود که در حریم گسل بیمارستان نباید ساخته شود چه اشکالی دارد یک بیمارستان یک طبقه در حریم گسل بسازیم مگر آن افراد نیاز به بیمارستان نخواهند داشت؟ قوانین باید بر اساس واقعیتها و به شکل اصول تصویب شوند من مهندسم و میتوانم قول بدهم در چند متری گسل و نه روی گسل، ساختمان طراحی کنیم، این یعنی از نظر من مهندس سازه، ساخت و ساز روی گسل با احترام به گسل، قابل اجرا است. از سویی محدودهی گسل هم برای من آنقدر مشخص نیست، یعنی یک خیابان آن سوی محدوده امن است؟ پس به طور خلاصه قوانین باید عاقلانه باشد، نباید هم اجازه بدهیم چنین اتفاقی در شهرهای جدید بیافتد. مثلا الان در پردیس شهری را ساختیم که محل برخورد دو گسل است. این کار بدی بوده ولی آیا میتوانیم در تهران این مسئله را حل کنیم؟ ما فقط باید ساختمانهایی که در این محدود هستند را مقاوم سازی کنیم، راه اینکار را هم بلدیم. در نتیجه باید به گسلها احترام قائل شویم ولی چنین قانون یک شبهای کاری من درآورده است. زارع- من درباره این قانون حرف نمیزنم و درباره حریم گسل حرف میزنم. ببینید فرمایشان آقادی دکتر درست است اینها نقدهای منطقی و درستی است. ولی به نظر من حریم را باید به عنوان دو آیتم درست نگاه کنیم. یک بخش مربوط است به حریم تغییر شکل، برای مثال شما یک لولهای دارید که امکان دارد هنگام زلزله شکلش تغییر کند، یا مثلا تونل مترویی در آن ناحیه وجود دارد باید برای حفاظت از آن یک فناوری خاصی برای جلوگیری از تخریبش در محل گسلش در هنگام زلزله به کار ببریم اینجا سوال به وجود میآید؟ که بر اساس علم امروز اگر گسلش رخ دهد د تا چه محدوده ای را دفورمه میکند و موجب تغییر شکل می شود؟ حتی بخشی از اکثر آییننامههای دنیا که چه در کالیفرنیا چه در نیوزلند وجود دارد از این جنس است. این برای جامعهای است که میخواهد به این موضوع توجه کند اگر جامعه نمیخواهد توجه کند که اصلا ما بحثی هم نداریم، یعنی نمیشود که قانون وجود داشته باشد و ما هرکاری غیر قانونی که میخواهیم انجام دهیم. برای مثال شاه لوله انتقال بنزین در تهران داریم یا میدانیم خط ۷ مترو از گسل فعال عبور میکند، اگر این سوال مطرح است که باید درباره این خط انتقال بنزین یا تونل خط ۷ ملاحظاتی در نظر گرفته شود به نظر من باید مسئله حریم را وارد صحنه کنیم و بگوییم که بر اساس علم امروز چه فناوری هایی برای افزایش ایمنی یا در نحوه ساخت تونل مترو و همچنین برای عبور قطارها در نظر گرفته و به کار برده ایم. موضوع دوم که خیلی مهم است از دید شهرسازی است، فرض کنید سال ۱۳۷۰ است شمال تبریز باغ میشه هنوز روستا است و این سوال وجود دارد؛ آیا مجاز هستیم آنجا شهرسازی کنیم؟ از نظر من نه مجاز نیستیم چون این اتفاق معرضیت شهروندان تبریزی را در آینده در مقابل زمین لرزه افرایش میدهد، چون علاوه بر گسیختگی احتمالی در اثر گسلش در هنگام زلزله، احتمال وقوع زمینلغزش در هر رخداد زمینلرزه بالاست و ضمنا اثر تشدید خاک نرم و اثر جنبش شدید در حوزه نزدیک گسل زمینلرزه ای موجب تخریب های بیشتری در زلزله محتوم تبریز میشود. پس به طور کلی من مخالف توسعه شهر به صورت آپارتمان سازی و ایجاد تجمع های انسانی در نزدیک یا روی گسل فعال هستم، من محافظهکار هستم و میگویم نباید شهر پردیس را میساختند، نزدیک ۴۰۰ آپارتمان ناامن ۱۰ طبقه آنجا ساخته شده است، این منطقه در فاصله 10 کیلومتری تلاقی گسل شمال تهران و گسل مشا توسعه یافته، الان حدود 60 هزار جمعیت در آن مستقر هستند و برای 300 هزار نفر و در نهایت 700 هزار جمعیت در آن برنامه ریزی کرده اند. این کار یعنی افزودن به جمعیت در معرض آسیب زلزله محتوم بعدی ناطقی- اگر دقت کنید دکتر زارع هم از خط لوله یا مترو میگویند، این جزو ضوابط نزدیک گسل است، این در طراحی لحاظ میشود ولی من یک کلمهی دیگر هم به کار بردم آنهم «محیط ساخته شده» است، من هم با آقای دکتر موافقم که اگر بدانیم در جایی گسل است قطعا میگویم که به آن سمت نرویم. ولی شما درباره شهری صحبت میکنید که مثل تهران یا لس آنجلس ساخته شده. اگر خواستید یک خط لوله بزنید این جزو طراحی است و مهندس کاری میکند که تغییر شکل را در آن لحاظ کند. فکر میکنم دکتر زارع و من داریم یک حرف را میزنیم ولی با تاکیدات مختلف. من به عنوان یک مهندس باید بتوانم طراحی کنم این موضوع که بخواهم لوله را روی گسل طراحی کنم در آیین نامه من لحاظ شده است. همانطور که من اینکار را در مناطق مختلف انجام دادهام. ولی اگر به این آیین نامه هم دقت کنید که میگوید در حریم گسل در تهران، این شهر ساخته شده است ما باید حریم گسل را مشخص کنیم و تمهیدات ویژهای برای ساختمانهای آن لحاظ کنیم. نمیشود که این شهر را نابود کرد. در آمریکا ایستگاه رئاکتور اتمی نزدیک گسل سن آندرس است حالا باید چه کار کرد؟ رئاکتور را که نمیشود از بین برد فقط باید تقویتش کرد. من هم موافقم نباید پردیس را میساختیم. من مسئول آسیبپذیری پالایشگاه پتروشیمی شیراز بودم زیر دست این یک شهرک مرودشت وجود دارد که الان ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در آن زندگی میکنند. ما در آنجا تانک آمونیاک داریم که اگر کوچکترین نشتی بدهد افراد درجا میمیرند. باد هم از طرف پالایشگاه به سمت مرودشت است، من هم میگویم این نباید ساخته میشده. برای شهری مثل تهران باید با واقعیت کنار بیاییم و به جای ممنوعیت محدود کنیم، حتما قوانین طراحی حوزه نزدیک را رعایت کنیم و برای مردم این مشکل را ایجاد نکنیم که این سمت خیابان امن است این سمت خیابان ناامن. وضعیت شهر تهران مشخص است، فرض کنیم هیچگاه در توسعه این شهر به گفته دکتر زارع مسئلهای نداشته باشیم و زلزلهای که در ازگله آمد در تهران هم بیاید، چه انتظاری باید داشته باشیم؟ ناطقیالهی- ببینید زلزله یک مسئله پیچیدهای است، یک زلزله ۷.۲ در تهران یک سناریو وحشتناک غیرقابل تجسم است. به نظر من اصلا دربارش فکر نکنیم چون ابعادش قابل تصور نیست، آسیب پذیری به پارامترهای مختلفی بستگی دارد مثل محتوای فرکانسی، طول مدت زمان رخ داد و یکی قدرت زلزله. باز بستگی دارد بستر خاک چه باشد، خاک تهران با کردستان تفاوت دارد. خاک ما از شمال تهران تا جنوب تهران ۱۵۰ تا ۳۰۰ متر آبرفت است، اینجا اتفاقات مختلفی میافتد،. پس نمیتوان خیلی نسخه پیچید ولی تصور مهندسی من این است که بزرگترین فاجعه ۳ قرن گذشته در تهران رخ میدهد. در یک سخنرانی هم گفتم شاید بزرگنمایی هم کرده باشم ولی گفتم باید مثل چرنوبیل ماشینهای بتون اینجا را مسدود کنند، اگر پارامترهایی که نگرانشان هستیم با این ساخت و سازی که داریم، با این شریانهای حیاتی، با این توان مدیریت از نظر من فاتحه تهران باید خوانده شود. بارها بر اساس مطالعاتی کردم گفتهام که مثل چرنوویل باید کامیونهای بتن را آورد و تمام شهر را با بتن پر کرد. چون در این حالت، تحت هیچ شرایطی ما امداد، نجات، جستجو، آزاد کردن مردم از زیر آوار، حمل و نقل و ... نداریم و باید منتظر آمار وحشتنانک مرگ و میر، موشهای تهران، آتشسوزی بعد از زلزله و ... باشیم. من همیشه گفتم که درباره بعد از زلزله وقتی چشمانم را میبندم شهر را با آتش میبینم. در ۹۰ درصد خانهها علمکها پشت دیوارهای آجری هستند که خواهند ریخت و پشت این دیوارهای آجری هم کنتر برق وجود دارد. دیوار آجری میریزد علمک میشکند، برق جرقه میزند و تا تخلیه گاز تهران بزرگ بخواهد صورت بگیرد ما سوختگی وحشتناکی خواهیم داشت. فرض کنید ۲۰ درصد ساختمانها سالم باشد، شهری که ۸۰ درصدش از بین رفته و شریانهای حیاتی دیگر در خدمت نیست دیگر به چه دردی میخورد؟ یکبار به مردم تهران گفتم اگر میتوانند از تهران بروند، این حرف دل من است. من هم اگر میتوانستم بدون شک دست خانواده و مادرم را میگرفتم و از این شهر میرفتم. اصل قضیه این است که دولت وظیفهی بسیار حساسی دارد که آن را نادیده میگیرد، در تهران شهرداری، شهرداری مناطق و شورای شهر کلید اصلی این شهر هستند. من در تمام بحثها گفتم که توسعه تهران در توقف توسعه تهران است! یعنی تهران نباید به سمت گسترش برود. شاید رئیس شورای شهر به پیامدهای جمعیت ۲۰ میلیونی پی نبردند وگرنه همین الان باید گروههای اضطراری باید شکل بگیرد تا ازاین اتفاق ممانعت شود. تا کی میخواهیم واقعیت را نبینیم؟ استاد زارع گفتند که اول باید قبول کنیم که یک مسئله وجود دارد. یا ما متخصصان داریم دروغ میگوییم یا یک واقعیتی هست. اگر واقعیتی هست شورای شهر و شهرداریها باید تفکر خود را تغییر بدهند. من همین الان از شهرداری جدید تهران گله میکنم. در دوره قبل هم من منتقد شهرداری بودم الان هم باید دقیقتر از این برخورد شود، الان بحث اصلی تهران باید این باشد که چگونه حادثه را مدیریت کنیم. دکتر زارع سرنوشت تهران چه میشود؟ زارع- نمیدانیم سرنوشت تهران چه میشود، چون هیچکس نمیداند اگر در گسل شمال تهران زلزله ۷.۲ ریشتری بیاید با عمق ۲۳ کیلومتر مانند ازگله بیاید، تبعات آن اتفاق چیست. تبعات این اتفاق به شکل کلی حرفهایی است که استاد ناطقی گفتند ولی هیچ اطلاعات دقیقی از آن نیست. پس اعداد و ارقام بسیار متفاوت است. تلفات زلزله بم از ۱۰۶ هزار نفر جمعیت، حدود ۳۰ هزار نفر است. یعنی چیزی حدود ۲۵ درصد جمعیت بم از بین رفته است اگر این اعداد را برونیابی کنیم به تهران، اعداد خیلی بزرگی به دست میآیند که امیدواریم این اتفاق زمانی بیافتد که ما به آگاهی زیادی رسیده باشیم و برنامه های افزایش ایمنی و برنامه جاع کاهش ریسک را مانند کشور های مکزیک و ژاپن عملیاتی کرده باشیم. از نظر میزان خسارت تا چندین سال از رشد اقتصادی دور میشویم، به لحاظ امنیت حتما مشکل جدی میبینیم و از نظر تولید ناخالص ملی هم آسیب جدی میبینیم چون حدود ۴۰ درصد از گردش اقتصادی کشور در محدوده تهران رخ می دهد . پس مشکلی که در طی ۵۰ سال به وجود آمده در یک شب حل نمیشود و یک فکر ۳۰ تا ۵۰ ساله برای اجرای برنامه اصلاحی و کم کردن از آسیبهای احتمالی میخواهد. کسانی که اهل تحقیق و علم هستند برآوردهایی دارند که خوشبینانه نیست و قسمتی از آن را استاد ناطقی توضیح دادند، وقتی ما میگوییم سناریو باید ببینیم بزرگای خود اتفاق، تبعات آن و راههای مقابله با آن چیست. به نظر میآیند هنوز یکی از مشکلات ما این است که به طور دقیق سناریو این اتفاق را نداریم، مثلا اگر کانون زلزله در میدان انقلاب باشد چه اتفاقی میافت؟ شخصیتهای در در سطح مسئولان نظام مانند سرلشکر رحیم صفوی به این موضوع توجه ویژه ئدارند، چرا که بخشی از تز دکترای ایشان بوده که یکی از تهدیدات علیه نظام را زلزله تهران تعیین کرده است. همین اخیرا هم دیدم اخیرا که گفتند دو تهدید مهم تهران در ۱۰ سال آینده جمعیت و زلزله است. ناطقی- دو دفعه من هم خدمتشان رسیدم و دیدم چقدر علمی این موضوع را بررسی کرده اند زارع- به نظر میرسد تعداد افرادی که این حرف را بزنند خیلی زیاد نیست. خود آقای دکتر روحانی زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود صحبتهای خوبی داشتند. ولی اخیرا من اظهار نظر علنی و پیگیری جدی از ایشان در جایگاه ریاست جمهوری ندیده ام. به نظر من باید در قسمت سازمانهای اجرایی مربوط به امداد و نجات و ... آدمهای حسابی و فارغ التحصیلان دانشگاههای درجه یک داخلی و خارجی وارد شوند. هم میتوانیم از داخل کشور این افراد را بیاوریم هم از ایرانیان مقیمخارج. مدیران اجرایی ما باید آدمهای درجه یک، باهوش، با سواد و توانایی بالا و مسلط به یکی دو زبان خارجی باشند. چرا در ایران فقط نخبگان فقط در دانشگاه ها و پژوهشگاهها و بخش خصوصی و اخیرا در شرکت های دانش بنیان جذب می شوند؟ ما به نخبگان درجه یک در سطح مدیریت و کارشناسی اجرایی در بخش دولتی مان به ویژه در زمینه های مرتبط با زلزله و سوانح طبیعی و مدیریت بحران نیاز جدی و اساسی داریم. شما میگویید اگر تهران زلزله بیاید باید در این شهر را ببندیم، اما در سال ۱۹۸۵ در مکزیکوسیتی زلزله آمد ولی مردم این کشور آنقدر امیدوار بودند سال بعدش هم در این شهر جام جهانی برگزار شد و شهر را ساختند. ناطقی- یک نکتهای هست؛ در مکزیکوسیتی خسارت سنگینی به ساختمانهای بلند وارد شد اما این زلزله ۴۰۰ کیلومتر دورتر از شهر رخ داد این باعث شد فقط ساختمانهای بلندشان بریزند و کل این شهر نابود نشود، ساختمانهای کوچک ماندند. اگر الان هم در قزوین زلزله بیاید ممکن است فقط برجهای ما آسیب ببینند. من در حرفهای خودم زلزلهای را گفتم که کانونش در شهر تهران باشد، در مکزیکو سیتی مرکز زلزله ۳۲۵ کیلومتری شهر بوده. ببینید خاک یک نوع فیلتر است، به همین دلیل فرکانسهای مختلفی به ساختمانها میرسد و در زلزلهای که مرکزش در شهر باشد همه ساختمانهای یک طبقه ما هم از بین میروند. ولی اگر زلزله با فاصله رخ بدهد ساختمانهای بلند ما خراب میشوند. ولی ما باید شهرمان را برای بدترین سناریو آماده کنیم. یک نکته مهمی وجود دارد و این است که متخصصهای ما دروغ نمیگویند و اگر دارند حساسیت نشان میدهند چون عمق فاجعه را میبینند در حد توان خود این غم را نشان میدهند. ما چیزهایی را داریم میبینیم که شاید هیچکسی نمیبیند. من الان سناریویی را میگویم که شاید ذهن دولتمردان را قلقلک دهد. تصور کنید بدترین زلزلهای که پیش بینی شده اتفاق بیفتد؛ در زلزله تهران فرودگاه مهرآباد تبدیل میشود به پایگاه امداد بینالمللی، تمام هواپیماها وارد میشوند و تحت عنوان کمک و امداد در فرودگاه مهرآباد نیرو و وسیله پیاده میکنند. ما همیشه گفتیم کشورهایی داریم که با ما دشمن هستند درست مثل اتفاقی که هائیتی اتفاق افتاد و آمریکا به این کشور نیرو فرستاد. تصور کنید در آن زمان هواپیمای کشورهای دشمن با نیروها وارد شهر شوند آیا ما آن زمان میتوانیم نظام را نگه داریم؟ هدف من از طرح این سناریوی خیالی این است که بگویم ابعاد وقوع این زلزله میتواند خیلی خطرناک باشد ما به عنوان متخصص این مسائل را میبیینیم ولی خب دلیلی نمیبینیم که عمق فاجعه را بگوییم و فقط به همین بسنده میکنیم که بگوییم دولت مردان، مسئولین مردم،داستان وسیعتر از چیزثی است که داریم بیان میکنیم. شما بزهکاریهایی که میتواند رخ بدهد را تصور کنید، مطلب جدی است و اگر ما داریم با شدت حرفهایی میزنیم که یک مقدار بودار است تمام دلیل این است که ما عمق فاجعه را مقداری بیشتر از بقیه میبینیم و کشور عزیزمان و دولت و نظام عزیزمان را دوست داریم. وگرنه ما هم میتوانیم مثل بقیه برویم و زیاد به این مسئله اهمیت ندهیم، آقای زارع تصوری از این داستان دارند که به من که همکارش نمیگوید یا استاد عکاشه وقتی در تلویزیون بحث میکند عمقی را میبیند که من نمیبینم. جمله آخر هم بگویم، در مکزیک نسلی تربیت شد که در ۳۰ سال تغییرات رخ داد، ما تا زمانی که اینکار را نکنیم و به حرف کسانی که درست میگویند اعتقاد نداشته باشیم هیچ اتفاقی نمیافتد و باید با بانکرهای بتنی آماده باشیم. زارع- تا سیستم پاسخگویی در کشور ایجاد نشود هر کسی هر کار خلافی دلش میخواهد انجام میدهد، شما با پول میتوانید همه کار انجام دهید اگر بخواهید این فکر را تغییر بدهید در همه بخش ها باید باید سیستم پاسخگویی وجود داشته باشد، باید بتوان مقصران توسعه غلط تهران را معرفی و نقد کرد، و آنها هم باید پاسخگو باشند، چنانکه باید در مورد سازندگان و تحویل گیرندگان بیمارستان های سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب و ساختمانهای مسکن مهر در این شهر ها نقد و پاسخگویی جدی و پیگیری وجود داشته باشد، که خوشبختانه این موضوعات اکنون در دستگاه قضایی در حال پیگیری است. اتفاقاتی که برای تهران افتاده افراد باید بتوانند در آکادمی مورد بحث و نقد جدی دانشمندان قرار گیرد و فضایی ایجاد نشود که خود همکاران دانشگاهی و پژوهشگاهی یکدیگر را از ورود به این مسایل جدی و اساسی ملی ما نهی کنند، چرا که این بحث ها را یا بی فایده بدانند و یا مایه دردسر. . وقتی یک استادی مثل استاد عکاشه نقد میکنند و این جریان گفتگو هم در آکادمی و هم در عرصه عمومی باز میشود، امکان مشخص شدن مشکلات و یافتن راه حل فراهم می شود. سیستم پاسخگو نیز با پیگیری ملزم به پاسخگویی می شود. آزادی آکادمیک از این جهت برای حل معضلی مانند زلزله تهران حیاتی است. منبع-
- مهدی زارع
- فریبرز ناطقی الهی
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
دکتر فریبرز ناطقیالهی : علم اثباتشده موجود میگوید تهران در زلزله از بینمیرود .
goldengate پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در اخبار عمرانی
گسلها فرقی ندارد، بزرگترین فاجعه ۳قرن اخیر در زلزله تهران رخمیدهد علم اثباتشده موجود میگوید تهران در زلزله از بینمیرود | تصوری تلخ از شهر پس از زلزله به نقل از : خبر آنلاین > جامعه > شهری بنیانگذار مقاومسازی و مدیریتبحران زلزله در ایران میگوید: من وقتی چشمانم را می بندم چنین تصویری را تجسم میکنم؛ بیشتر ساختمانها ریختهاند، شهر پر است از کشتهها و زخمیها، آتش شهر را فراگرفته، این آتش در حال سوزاندن بقیه شهر است، نه سیستم آبی وجود دارند نه سیستم برقی، نه حمل و نقل و... تا چند روز بعد هم نمیشود به افراد دسترسی پیدا کرد. امید کریمی، نیو صدر: پلاسکو در روز پایانی دیماه ۹۵ ویران شد؛ ۲۲ کشته برجا گذاشت و امکانات امدادی پایتخت را به چالش کشید. چالشی که نشان داد پرجمعیتترین شهر ایران، در برابر بحرانها، ناتوان است. هرچند که پیش از آن انفجار شهران هم دراین باره گوشزد کرده بود. اما پلاسکو، نقطه پایانی بر همه خوشباوریها درباره ایمنی پایتخت و تواناییها درباره بحرانهای اینچنینی بود. بحرانهایی که ظاهرا در زلزله احتمالی تهران به اوج خود میرسد. پیشبینیهای نگرانکنندهای درباره دقایق و روزهای پس از زلزله تهران وجود دارد و البته کسی آنرا جدی نمیگیرد. اما دکتر فریبرز ناطقیالهی، معاون پیشین پژوهشی پژوهشگاه بین المللی زلزله و رییس پژوهشکده مهندسی سازه، بنيانگذار مقاوم سازی و مديريت بحران زلزله، رییس پيشين انجمن مهندسي زلزله ايران و استاد نمونه كشور در مهندسي سازه، زلزله و مديريت بحران، معتقد است فاجعه انسانی سه قرن اخیر، در زلزله تهران رقم میخورد. با این تحصیلکرده دکترای مهندسی سازه از دانشگاه کلمبیای آمریکا و فوق تخصص در مقاوم سازی از مرکز اروپایی زلزله و دانشگاه اکسفورد و ویسکانسین آمریکا در کافه خبر درباره زلزله تهران، برخی شایعات و البته بدبینیها نسبت روزهای پس از زلزله پایتخت ایران گفتگو کردیم. او معتقد است باید همه واقعیتها درباره فاجعهای که پس از زلزله تهران بوجود میآید را بیان کرد، شاید ترسی که بوجود میآورد، تلنگری به مردم و مسئولان باشد. مشروح گفتگوی خبرآنلاین با دکتر فریبرز ناطقیالهی را در ادامه میخوانید؛ صحبت هایمان را از ماجرای اخیر شروع کنیم؛ گفته شد تهران در شهرک غرب، سعادت آباد، گیشا و ... مناطقی که جمعیت زیادی دارند یک گسل جدید دارد. آیا چنین چیزی درست است و باید از این گسل بترسیم؟ و اینکه آیا گسلهای دیگر مناطق تهران هم به همین میزان خطرناک هستند؟ ببینید اول باید چند فرض را قبول کنیم؛ خود تهران که وسعتی نزدیک به 50 کیلومتر در 50 کیلومتر دارد، پهنه ای پر از گسل است، هیچ تفاوتی نمی کند که فکر کنیم در غرب تهران گسلهای کمتری وجود دارد یا در شرق تهران. از سوی دیگر به دلایل گوناگونی برخی از این گسلها برای ما شناخته شده است و می توانیم روی نقشهها خط آنها را رسم کنیم، خط خیلی از گسلها را هم نمی توانیم رسم کنیم اما میدانیم وجود دارند. اما چیزی که برای ما مهندسهای زلزله مهم است، پتانسیل لرزه زایی گسل است که میتواند زلزله برای ما ایجاد کند، ما از شمال تا جنوب و شرق تا غرب تهران بزرگ دارای گسلهای فعال هستیم؛ 2 یا 3 گسل در جنوب وجود دارد، یک گسل بسیار بزرگ که حدود 400 کیلومتر است در شمال وجود دارد و ... گسلهای دیگری هم شناسایی شده و حتی در برخی از مطالعات گفته شده 60 گسل فرعی در تهران وجود دارد؛ یعنی حدود 6 گسل اصلی و 60 گسل فرعی در تهران وجود دارد. ما باید فرض کنیم که زیر تهران بزرگ پر از گسل فرعی و اصلی است و اگر یکی از این گسلها فعال شود میتواند روی بقیه گسلها هم تاثیر بگذارد و آنها را هم دچار مشکل کند. پس برای من به عنوان مهندس سازه در عمل هیچ تفاوتی نمی کند که گسل جنوب حرکت کند یا گسل شمال، برای اینکه با حرکت هر یک از این گسل ها شتاب هایی بزرگي ایجاد میشوند. ممکن است این شتاب ها مقداری کم یا زیاد شود ولی چون شتابها بزرگ هستند به شکل وحشتناکی روی ساختمانها تاثیر میگذارند. یعنی در هر حالتی شتاب زلزله تهران بالا است؟ بله، در زلزلهای که در پایتخت باید رخ دهد، شتاب زلزله بالا است. به چه مقدار؟ ببینید از زلزلهای که ما پیشبینی کردهایم و دوره بازگشتش158 سال است، الان بیش از 200 سال گذشته. به این معنی که اگر ما 50 سال پیش انتظار زلزله 7.1 ریشتری داشتیم الان باید منتظر زلزله 7.3 ریشتری باشیم که انرژی ای بیش چند ده برابر بمب اتمی هيروشيما آزاد می کند. چرا شدت زلزله احتمالی افزایش پیدا کرده؟ برای اینکه زلزله در دوره بازگشتش رخ نداده، بر اساس مطالعات آماری و احتمالاتی وقتی زلزلهای در دوره بازگشتش رخ نمیدهد اصطلاحا ریشتر آن افزایش پیدا میکند. آیا این زلزله احتمالی برای همه مناطق تهران خطرناک است؟ یا بستگی به گسلی که حرکت میکند شرایط تغییر میکند؟ هر کدام از این گسلها تهران حرکت کند روی بقیه گسلها هم تاثیر میگذارد، پس تمام شهر تهران از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق آسیبپذیر است، حال برخی از مناطق که به کانون زلزله نزدیکتر هستند بسیار آسیبپذیر میشوند، برخی مناطق کمتر. ولی این کمتر به معنای ایمنی نیست، چون ساخت و ساز در کل تهران ساخت و سازی نیست که برای زلزله طراحی شده باشد. باید قبول کنیم این نگرانی که گسل شمال حرکت کند یا گسل جنوب حرکت کند یا گسلی که می گویند جدید پیدا شده حرکت کند بیهوده است. این گسل هم جدید نیست، سالها است نشانههایی از آن دیده شده. چه نشانه هایی؟ هنگامی که برج میلاد داشت ساخته میشد این گسل کاملا مشهود بود و از کنار برج میلاد میشد گسل را دید. حتی آن زمان در جلسهای که با متخصصین کانادايي داشتیم، من از آنها سوالی درباره این گسل پرسیدم و راست یا دروغ گفتند این گسل را در گزارش هایشان دیدهاند. البته تصور من هم این است که این گسل را دیدهاند چون نمیشود گسلی در 5متری جای پر اهمیتی وجود داشته باشد و آن را در طراحی ندیده باشند. پس این گسل زیر برج میلاد و محدوده بین بزرگراه همت و حکیم، جدید نیست و جدید شناخته نشده است. شاید خواستهاند این بحث را یک مقدار پر رنگ تر کنند تا بتوانند از آن بودجه بگیرند و مطالعات دقیقتر و بهتری روی آن انجام دهند. برای من مهندس زلزله تفاوت زیادی بین این گسل ها نیست و با آمدن زلزله کل تهران درگیر یک مصیبت میشود. می گویید کل تهران، این یعنی ما هر ساخت و سازی در تهران انجام دهیم آسیبپذیر است و هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم؟ یعنی الان نباید بگوییم چه مناطقی آسیبپذیرتر هستند و باید بگوییم با یک زلزله کل تهران تخریب میشود؟ ببینید تخریب یک پارامتر پیچیده است و به عوامل مختلفی مثل شتاب زمین، شتاب زلزله، محتوای فرکانسی زلزله، بزرگی زلزله، نوع خاک و نوع ساخت و ساز مرتبط است. وقتی همه این شاخصها را کنار هم قرار دهیم و میبینیم وضعیت کل تهران آسیبپذیر است، این آسیبپذیری در برخی مناطق بیشتر و در برخی مناطق کمتر است. ولی در هر حال با توجه به پارامترهایی که تعریف شده کل تهران یک مجموعه آسیبپذیر از نوع بسیار بالا است. تهران به چه میزان آسیبپذیر است؟ تا جایی که من اطلاع دارم، گفته میشود اگر یک هرم داشته باشیم که ده پله داشته باشد و نوک پله به معنای بدترین لرزه خیزی در جهان باشد، دومین پله از بالا متعلق به تهران است یعنی شرایط تهران بسیار زلزله خیر و بسیار وحشتناک است. حدیثی وجود دارد که درستی و نادرستی آن را نمیدانم ولی به شکل عجیبی 1200 سال پیش بحثی درباره فرو رفتن تهران وجود داشته و مطالعات علمی جدید ما هم این را نشان میدهد. این نشان میدهد که همه اینها اتفاقی نیست. حال برای کسانی که حرفهای ما را باور ندارند، شاید این حدیث پاسخ خوبی باشد. البته از نظر من علم یکی است ولی به دلیل ضعف انسانها تقسیم شده و تبدیل شده به علم حوزوی، علم فیزیک، شیمی و ... پس از نظر علم قدیم و علم جدید ما پهنه تهران را پهنه بسیار خطرناک میدانیم، من بارها گفته ام که اگر زلزلهای در تهران بیاید بزرگترین فاجعه 3 قرن اخیر رخ میدهد، چون آمار تلفات حوادث در دو قرن قبلی را داریم، قرن اخیر را هم که تازه شروع کردیم و اطلاعاتش موجود است. ما برای قربانی های زلزله تهران اعداد و ارقام بسیار بالایی را پیشبینی میکنیم؛ یعنی در 3 قرن گذشته بزرگترین مصیبت دنيا به تهران وارد میشود. این خیلی هشدار خطرناکی است، به هر حال 16 میلیون نفر در تهران بزرگ و حومه زندگی میکنند. نمیشود این جمعیت را هم از شهر خارج کنیم. چه برنامه ریزی باید داشته باشیم تا بتوانیم این افراد را نجات دهیم؟ برخی میگویند بعد از زلزله اصلا باید بگوییم که تهران تعطیل شده و بازماندهها باید به شهرهای دیگر بروند آیا واقعا این سناریو درست است یا میشود برنامهریزی کرد؟ بله و نه! 30 سال پیش من اولین کتاب مدیریت بحران را برای کشور نوشتم، 30 سال از آن زمان گذشت و ما هیچ اقدامی جدی انجام ندادیم تا 2 سال پیش که ساختار پیشنهادی من با تغییراتی در مجلس مصوب شد. ما 30 سال طلایی را از دست دادیم و تهران بزرگ و بزرگتر شد. تهران برای یک شهر 4 میلیون نفری طراحی شده است، نه یک شهر 16 میلیونی. بله گسترش هم برای تهران پیشبینی کرده اند و اتوبانها، مترو و ... هم برای این شهر تهیه کرده اند. ولی همینها باعث شده است که آسیب پذیری این شهر افزایش پیدا كند. از سوی دیگر مدیریت چنین مسائلی در زمان بحران عملا غیرممکن است، ولی قبل از وقوع بحران فعالیت هایی را میتوان انجام داد که به آن سیکل مدیریت بحران میگوییم. متاسفانه هیچ یک از ارکان کشور ما چه دولت، چه مجلس، چه شورا های شهر، چه شهرداری ها، اصلا توجه دقیقی به این مسئله ندارند. در 30 سال گذشته من این را دیده ام که ما مسائل را شوخی میگیریم، ولی مسئله ای مثل زلزله تهران را نباید شوخی بگیریم. این پهنه، پهنهای لرزهخیز است و صددرصد در آن زلزله رخ میدهد. چه زمانی؟ این را کسی نمی داند، ولی علم اثبات شده موجود به ما میگوید این شهر از بین میرود و همه زیرساختهای آن دچار مشکلات اساسی میشوند. حال با این شرایط باید به چه شکلی برای قبل از زلزله برنامه ریزی کنیم؟ گسترش شهر باید صددرصد توقف پیدا کند، شهرداری و شورای شهر باید منحل شوند، مناطق باید کوچک شوند آموزش مستمر باید به مردم داده شود، دولت باید همکاری و فعالیت های خود را برای کاهش جمعیت تهران شروع کند. حتی در این رابطه من در یکی از یادداشت های خود که در خبرآنلاین منتشر شده نوشتهام که شهرداری باید منحل شود، من باز این را الان میگویم و 30 سال دیگر به این نتیجه میرسیم. چرا شهرداری باید منحل شود؟ ببینید وقتی شهرداری به این گستردگی میشود نمیتواند درست عمل کند، درست است که شهرداری به مناطق مختلف تقسیم شده ولی چون این مناطق وابستگی سیستماتیک به یک دیگر دارند و همیشه در حال گسترش هستند هیچ نوع اقدام جدی نمیتوان انجام داد. یکی از اقداماتی که باید برای تهران انجام دهیم، کاهش اثرات زلزله است. ما چه کاری در این راستا انجام دادهایم؟ هیچی! آیا اصلا ما رفته ایم آسیبپذیری ساختمان هایمان را بشناسیم؟ چطور میشود بیش از یک میلیون ساختمان در یک پهنه وجود داشته باشد و ما هیچ اطلاعی نداشته باشیم که سازه این ساختمان ها چه سيستمي است؟ الان یکی از کارهایی که در شهرداریها در ایران انجام می شود این است که برای مثال ساختمان بتونی، نقشه ساختمان فولادی می دهند و بلعكس، یعنی ساختمان بتونی ساخته میشود نقشه فولادی و الان آرشیوهای شهرداری ها پر است از این نقشهها یعنی در تهران به ابتداییترین اطلاعات یک ساختمان هم توجه درست داده نمي شود ! نه همهی ساختمانها ولی تعداد زیادی ساختمان ها چنین شرایطی دارند، در شهرداری هیچ توجهی به سازه ساختمان نمیشود. در شهرداری میگویند اگر یک مهندس محاسب زیر نقشه را امضا کند کفایت میکند. تمام مسئله شهرداریها در ساخت و ساز، قسمت معماری ساختمان است، با اینکه اصل موضوع اسکلتی است که باید ساختمان را نگه دارد. ما در هیچ جایی در شهرداری به چنین قسمتی توجه نمیکنیم چون میگویند مهندس نظام مهندسی زیر نقشه ساختمان را امضا کرده. ولی اینجا دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه شاید مهندس در محاسباتش اشتباه کرد و یا به دلایل مالی که امروز برای جامعه حساس است، توسط کارفرما برای مهندس اجبار شده تا از المان های ضعیف تر استفاده کند. ما چنین مسئلهای را باید کجا کنترل کنیم؟ بدتر از این هم وجود دارد؛ گاهی نقشه و طراحی سازه کاملا درست اما وقتی اینها به دست مهندس پیمانکار میرسد کل برنامه خراب میشود. خب چنین چیزی که ظاهرا خیلی معمول هم هست! بله، این اتفاق برای خود من هم افتاده است؛ یک ساختمان ناامن دولتي را به من دادند تا آن را مقاوم کنم، اول اينكه چرا اين ساختمان كاملا مردود با ان قيمت گزاف خريداری شده بود يك سوال بزرگ براي من بود!!! به هرحال، بعد از مدتی کار این ساختمان تمام شد و مقاوم سازی هم انجام شد و حتی من برای ساختمان تاییدیه صادر کردم. یک روز که از جلوی این ساختمان داشتم عبور میکردم، خواستم بروم و ببینم ساختمان به چه شکلی در آمده. دیدم تمام کارهایی که گفتهایم نباید صورت بگیرد، انجام شده بود حتی پلهها تغییر دادند. درست بعد از اینکه مجوزی گرفتند همه را تغییر داده اند، یعنی یک ساختمان مقاوم را تبدیل کرده اند به ساختمان ناامنی که در زلزله می ریزد. حتی من این موضوع را به شهردار منطقه گزارش دادم و به من گفتند که ما كاری نمیتوانيم بكنيم! و از پيمانكار ساختمان چنان دفاعی کردند، كه ايشان از سازندگان خوب منطقه هستند! من هنوز هم این حرفها را درک نکردم. نامهنگاری های این اتفاق وجود دارد. من نمی توانم بد و خوب را مشخص کنم، من میخواهم مشکلات این چرخه را بیان کنم؛ یا طراحی غلط است، ممکن است کار فرما قدرت زیادی داشته باشد و مهندس را متزلزل کند. پس انتظار ما با این وضع ساخت و ساز چه چیزی است؟ در برابر زلزله، ساختمان های بافت فرسوده خطرناکتر است یا ساختمان های بافت جدید؟ مدتها من فکر میکردم بافتهای فرسوده مشکل اصلی ما است ولی بعد از اتفاقی که برای پلاسکو رخ داد تئوری من در حال تغییر کردن است. ساختمانهای جدید ما بلندمرتبهتر هستند و هر نوع ضعفی به شکل بزرگنمایی شده خود را نشان میدهد، در صورتی که در بافت فرسوده ما ساختمانهای یک یا دو طبقه آجری داریم که اگر بریزد امکان امداد و نجات در آن نسبت به یک برج یا مرکز خرید راحت تر است. درست است که بافتهای فرسوده ضعیف هستند ولی بعد از ماجرا پلاسکو نگرانی من بیشتر روی ساختمان های جدید است. یعنی شما فکر میکنید ممکن است وضعیت بازار بهتر از وضعیت پالادیوم باشد؟ الان واقعا شک زیادی دارم، ببینید وضع بازار که خراب است چون سیستم سازهای درونش حاکم نیست و از وسایل خیلی ضعیف استفاده کردهاند تا مغازهها را از هم تفکیک کنند. یک روز داشتم در بازار قدم میزدم دیدم که دارند دیوارها را تراش میدهند و نازكتر میکنند، این بسیار بد است. ولی معلوم نیست وضعیت پالادیوم در مقابل زلزله چگونه باشد. نگرانی من الان برای هر دوگروه است؛ ببینید در زلزله فقط رفتار سازه که مهم نیست، در بحران باید مدیریت امداد و نجات داشته باشیم و بتوانیم شرایط تخلیه محیط را ایجاد کنیم. وقتی اینها وجود ندارد چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ اوایل دهه 70 بود که مطالعه 110 بیمارستان در شهر تهران را به طور شخصی بعنوان يك وظيفه ملی انجام دادم که به خاطر اینکار حتی بازداشت شدم. آن زمان من از یک رئیس بیمارستان پرسیدم که چرا با اینکه این بیمارستان 8 خروجی دارد فقط یک مورد آن باز است، گفت بیمارها خوب میشوند فرار میکنند! در صورتی که آن 8 خروجی برای زمان بحران گذاشته شده، پس باید 7 نگهبان دیگر هم برای آنجا استخدام کرد تا در زمان بحران بشود ساختمان را تخلیه کرد. ببینید، ما به هیچ وجه در هیچ جا اصولی ترین اقدامات را رعایت نکرده ایم. حتی در مراکز امدادی! هیچ جایی این اصول را رعایت نکرده ایم؛ مراکز امدادی هم داستان خاص خودش را دارد، گفته می شود هلال احمر مسئول امداد رسانی و بحران است، یک NGO نمی تواند چنین مسئولیتی داشته باشد، ولی با این توجیه که «اگر این مسائل را بگویید، مشکلات بیشتر می شود» اصل موضوع فراموش می شود. در کدام کشوری یک NGO مسئولیت امدادرسانی دولتی را بر عهده می گیرد و به صورت رسمی برای آن بودجه کنار گذاشته می شود؟ در دیگر کشورها امدادرسانی زیر نظر چه قسمتی است؟ در بعضی کشورها ارتش، برخی کشورها سازمان مدیریت بحران و در برخی کشورهای دیگر هم سازمان پدافند غیرعامل مسئولیت این کار را بر عهده می گیرند. قبل از انقلاب هم چیزی مثل پدافند غیرعامل براي ایران برنامه ریزی شده بود که بعد از انقلاب این تبدیل شد به هلال احمر. من با اعضای هلال احمر اصلا مشکلی ندارم، آنها افراد فداکار و زحمتکشی هستند ولی از نظر ساختاری و علمی این موضوع غلط است. ما باید سیستم خود را اصلاح کنیم، تا زمانی که این اتفاق نیافتد عملکرد همین است، ما انتظار معجزه نمی توانیم داشته باشیم. پلاسکو در میان این همه بدی یک خوبی داشت، به همه نشان داد که ما سوپرمن نیستیم، ما آدم های خارق العاده ای نیستیم، ما آدم های خاص خدا نیستیم. وقتی بلا بیاید، همه درگیر آن می شویم. یک آتش سوزی بسیار ساده در پلاسکو تبدیل شد به یک بحران ملی، این فاجعه است، این حقارت یک سیستم امدادی را نشان می دهد، از سویی ما باید به سمت حادثه اصلی برویم، حادثه اصلی تهران زلزله است و هر لحظه هم ممکن است زلزله بیاید. نزدیک بود این اتفاق ساده در تئاتر شهر هم اتفاق بیافتاد که چون کپسول وجود داشت، پرسنل سالن، آتش آنجا را خاموش کردند. بله، من از آنجا بازدید هم کردم و دیدم هیچ خبری نیست، دقیقا این حرف درست است. ولی ببینید ما انتظار معجزه از چه کسی داریم؟ حدیثی داریم که کسی رفت پیش پیامبر، عرض كرد می خواهم شما را زیارت کنم مرکبم را ببندم یا نبندم، پیامبر (ص) فرمودند محکم ببنید و بیايد. اگر ما کارهای خود را محکم نکردیم و اگر به هر دلیلی اجازه دادیم در کوچه باریکی برج ساخته شود، مرکز خرید ساخته شود، باید چه انتظاری داشته باشیم؟ منطقه یک پر است از این ساختمانها. بله، الان در خیابان باریک در الهیه 3 مرکز خرید ساخته شده است می توانید تصور کنید که فقط اگر شیشه های این مراکز خرید بریزد چه اتفاقی رخ می دهد؟ چند نفر کشته می شوند؟ سیستم ورود و خروج آن منطقه چه می شود؟ در آن زمان هیچ گونه امدادرسانی به آن منطقه نمی تواند انجام شود. پس چرا ما اجازه این ساخت و ساز را داده ایم؟ من اگر ایرادی به شهرداری می گیرم منظور سیاسی ندارم، ولی شهرداری ها به وجود آمده اند که انضباط شهری را ایجاد کنند نه اینکه انضباط شهری را به هم بزنند. در کجای دنیا مرکز مسکونی به مرکز تجاری تبدیل می شود؟ در کجای دنیا مرکز مسکونی به رستوران تبدیل می شود؟ در همان خیابان مریم الهیه که خودرو به سختی رد می شود یک رستوران ساخته اند، چه کسی این مجوز را صادر می کند، آنجا یک محله مسکونی است یا مثلا سازهای که در میدان ولیعصر ساخته شده است، آخر این چه زیبایی دارد؟ کجای دنیا چنین چیزی را دیده ايم؟ من اگر بخواهم خیلی بدبین هم نباشم باید بگویم مسائل مالی درگیر است. هیچ چیز دیگری نمی توانم تصور کنم. هر مجوزی که امروز شهرداری صادر می کند دارد کمک می کند به افزایش قربانی های زلزله بعدی. درباره پل صدر هم همینطور است، این پل عملکردی که باید داشته باشد را که ندارد و از سمتی به تظر می رسد در زلزله آسیب پذیر باشد. من گزارشی دارم که در آن مشخص است بیشتر پل های تک ستون در زلزله ها خوابیده اند، چون منزل و پژوهشگاه ما نزدیک این اتوبان است من هر روز این پل را دیده ام. این پل درست شبیه پل هایی است که آسیب پذیری شدیدی در زلزله دارد. البته بايد ياداور شد كه چنين تابلوهایی نيز انسان را كمي در خصوص آسيب پذيری پل صدر دچار مشكل ميكند. اميدورام تذكرات شفاهی مكرر بنده موجب اين حساسيت شده باشد وگرنه اگر پل جديد الاحداث طبق فرمايشات شهرداري ايمن است، بهسازي لرزهای و مقاومسازی چه معنیای دارد؟ و اگر این پروژه جايگزين كردن نوپرانهای حرارتي است، تابلو غلط است. پس قويا توصيه ميكنم اين مطلب جدي گرفته شود تا جان و مال مردم وابسته به فرمايش يك شخص يا يك شركت نباشد. نمونه همین پل، پل کوبه است که در زلزله این شهر در سال ۲۰۱۱ بدجوری روی زمین خوابید. این به اين معنی نیست که پل صدر می خوابد اما با توجه به پایه هایی که پل صدر دارد آسیب پذیری بالایی دارد. چند سال پیش در شریعتی بالاتر از پل صدر زمین فرونشست کرد و دو قنات بسیار وسیع در آنجا بودند. این قسمت الان دقیقا زیر پایه این پل است و من نمی گویم پايه هاي این پل ها شسته شده است ولی اگر این ها شسته شده باشد ما روی چه چیزی هستیم؟ اگر این کار را کنیم باید قبول کنیم اگر زلزله هم آمد باید 6 میلیون کشته و زخمی داشته باشیم. هیچکاری نمی شود انجام داد. ما با این کارها بحران را پذیرفته ایم؟ من فکر می کنم یا پذیرفته ایم، یا آن را شوخی گرفته ایم یا اصلا برای ما مهم نیست اصلا چرا باید تهران بزرگ شود؟ پس انگار تنها راه حل این است که از تهران برویم! من هم می گویم حقیقتا باید تهران تعطیل شود، مردم نمی دانند تهران چه چیزی خطرناکی است. همه به دلایل متفاوت سرمايه ها و منابع مالی خود را به اینجا می آورند ولی نمی دانند که در کمتر از 10 ثانیه همه اینها می تواند از بین برود و قطعا این اتفاق رخ می دهد. من خودم هر روز منتظر زلزله هستم. ممکن است یکی به من بگوید «تو چرا خودت از اینجا نمی روی؟» میگویم این دلیل که دانشگاه من اینجا است، ای کاش نبود. باور کنید من اگر متولد شهر دیگری بودم از اینجا می رفتم. هیچ دلیلی برا ماندن در اینجا وجود ندارد، هیچ سرمایه گذاری نباید در اینجا انجام شود. مثلا فردی با مشکلات زیاد می رود برای خود خودرو می خرد، این ماشین زیر آوار له می شود! آیا اگر افرادی که با دو شیفت کار کردن خانه کوچکی می خرند بدانند خانه شان از بین می رود باز این کار را می کنند؟ من شک دارم. تهران بعد از زلزله چگونه میشود؟ من وقتی چشمانم را می بندم چنین تصویری را تجسم میکنم؛ بیشتر ساختمان ها ریخته اند، شهر پر است از افراد کشته شده و زخمی ها، آتش سوزی شهر را فراگرفته، این آتش سوزی در حال سوزاندن بقیه شهر است، نه سیستم آبی وجود دارند نه سیستم برقی، نه سیستم حمل و نقل و ... اگر زلزله در تهران رخ بدهد تا چند روز بعد هم نمی شود به افراد دسترسی پیدا کرد. خوش به حال کسانی که در شوک اول زلزله از بین میروند چون از آنجایی که در آن زمان اصلا امکان امداد رسانی وجود ندارد، بقیه با مصیبت از دنیا میروند. 16 میلیون جمعیت را نمی شود مدیریت کرد، برخی می گویند ژاپنی ها، آنها هم نمی توانند این کار را انجام داد. در زلزله کوبه خود ژاپن به شکل کامل فلج شد. برای نجات دادن تهران یک ایده ای وجود دارد و آن ایناست که پایتخت اداری از تهران جدا شود، در دولت قبل در این رابطه یک تجربه ناخوشآیند داريم؛ تشویقی گذاشتند تا افراد به شهر خود بروند ولی ناموفق بود. وقتی در جامعه ای هستیم که همه سرمایه گذاری آن در تهران است چه کاری می شود انجام داد؟ کسی که بیاید تهران دیگر نمی تواند برود. وقتی چنین مسئله ای وجود دارد باید آن را قبول کنیم و تبعاتش را هم پرداخت کنیم. یعنی باید به راحتی وارد بحران شویم؟ دیگر نمی توان که معجزه انجام داد، بعضی مواقع کار از این حرف ها گذشته است. ما می دانیم روی یک فنر نشسته ایم که هر لحظه می تواند به شدت تکان بخورد، ساخت و ساز های خود هم که می دانیم چگونه است، پس وقتی زلزله بیاید سیستم آب و گاز شهر از بین می رود و آن زمان برای یک بطری آب آدم ها یک دیگر را می کشند. باید فرهنگ خود در برابر برخی مسائل تغییر دهیم، برخی می گویند ریسک خطرات اینجا را می پذیرند، خب بپذیرند. معجزه که نمی شود کرد؛ زلزله بیاید نابودی میشود. به هرحال تا مردم نخواهند نمی توان هیچکاری برای کوچک کردن شهر انجام داد. نه اشتباه نشود می توانیم سیستم های انگیزشی ایجاد کرد، می شود کارخانه ها را به خارج از شهر برد. چرا ایران خودرو باید در تهران باشد؟ چرا سایپا باید در تهران باشد؟ اگر همین دو بروند 1 میلیون نفر از جمعیت تهران کم می شود. چرا دانشگاه ها باید داخل تهران باشد؟ اگر همین ها بروند بالای 3 میلیون نفر از جمعیت کم می شود. حتی اگر بیمارستان های اصلی و بزرگ را به شهرهای دیگر ببریم خیلی ها که وابستگی مستقیم به پزشک خاصی دارند از شهر می روند. می شود جمعیت را کاهش داد، ولی باید درست عمل کرد. اگر کسی شهر را توسعه بدهد، اتوبان های آن را دو طبقه کند در هر کوچه ای مرکز خریدی بسازد، رستوران بسازد و ... نابودی رخ میدهد. دولت قبل که کار خاصی انجام نداده. با خروج کارمندها که اتفاقی نمی افتد. مگر کارمند وزارت خانه ها چند نفر هستند؟ تهران را پر از امکانات کرده ایم؛ بهترین مناطق پزشکی، بهترین مجموعه های تفریحی، بهترین خانه ها و هر روز هم داریم آن را گسترش می دهیم. نتیجه این کار ها مشخص است و معجزه ای هم نمی توان کرد. شهر باید کوچک شود، این حرف را از بزرگترین تا کوچکترین مقام کشور باید بدانند، از امروز باید به مردم بگویند و بفهمانند این شهر جای سرمايه گذاری نیست، تا سرمایه خود را از اینجا خارج کنند. در واقع کسی که در این شهر رستوران می سازد، درکی از کار خود ندارد، دولت باید با مباحث علمی در رادیو و تلویزیون این موضوع را به او اطلاع دهد که احتمال دارد سرمایه اش نابود شود. ولی کسی این حرف ها را جدي نگرفته. هیچ کسی این را نمی داند چون ما مردم را آموزش نداده ایم و از سوی دیگر به مقاوم سازی هم کمکی نکردیم. درباره مقاوم سازی الان باید چه کارهایی انجام دهیم؟ دولت الان باید نقشه آسیب پذیری همه ساختمان ها را در بیاورد، من نمونه این کار را برای یاسوج کردم. الان نقشه ای در کامپیوترم دارم که مناطق آسیب پذیر یاسوج در آن وجود دارد، در آن مشخص شده اگر اتفاقی رخ دهد کجا باید اسکان موقت صورت بگیرد، می دانم قبرستان آنجا کجا بايد باشد و ... این نقشه را هم به این دلیل که رئیس سازمان مسکن آنجا شاگرد من بود به پیشنهاد او و به صورت افتخاری انجام شد. فرض کنید سناریویی که گفتم در تهران رخ داد، کجا می خواهیم مردم را اسکان بدهیم؟ در سوله های مدیریت بحران که در آن خندوانه اجرا می شود؟ ستادهای معینی که داريم چطور میتوانند عمل كنند؟ مثلا اگر کسی پس از زلزله از کرج بصورت ریلی بخواهد بیاید تمام ریل ها در اثر زلزله کج شده است، در آن زمان لوله سد بیلقان ترکیده و اتوبان را از بین برده است تازه اگر به سد آسیبی نرسیده باشد. اگر به سد آسیب برسد که تمام غرب تهران شسته می شود، این چه ستاد معینی خواهد شد؟ می گویند نظرآباد یکی از مناطقی است که برای اسکان در نظر گرفته شده در صورتی که مطالعات نشان داده در زلزله مردم از کنار تعلقاتشان دور نمی شوند، زلزله های گذشته نشان داده، مردم برای یک عکس خانوادگی، از ساختمان آسيب ديده، بیرون نمیروند. اصلا ما روی هوا هستیم، ما در تهران روی هوا زندگی می کنیم. هیچ برنامه مشخصی نداریم، هیچ فعالیت درستی انجام نداده ایم، تازه این حرف ها را هم که می گوییم از ما انتقاد می کنند. البته بسیاری معتقدند نباید مردم را درباره عواقب زلزله تهران ترساند. مطالعات زلزله نشان داده که مرحله ای است که نباید مردم را ترساند، آن مرحله زمانی است که از قبل برنامه ریزی کرده ایم، همه تمهیدات لازم را انجام داده ایم ولی در تمام مکتوبات دنیا می گویند در فاز دیگری که شهر بحرانی است باید هشدار بدهیم، باید مردم را آگاه کنیم. این چیزی نیست که من می گویم، این همه مکتوب است و تجربه های دنیا است. همه چیز موجود است ولی نمی خواهیم توجه کنیم. به نظر شما چرا نمی خواهیم به چنین مسئله ای توجه کنیم؟ چون تهران تبدیل شده است به یک منبع مالی ، تهران را نباید گسترش داد، گسترش تهران بلا است. ما باید امروز به این نتیجه برسیم که تهران نباید گسترش پیدا کند. این را که همه می دانیم ولی چرا هیچکدام از شهردارهایی که داشته ایم تا الان کاری انجام نداده اند؟ ما یک بدی داریم؛ وقتی در پستی هستیم می خواهیم از آن حفاظت کنیم و دیگر اصل قضیه را فراموش می کنیم. فرض کنید من شهردار تهران باشم اولین کاری که انجام می دهم در صدا و سیما می نشینم و به مردم واقعیت را می گویم. چون بحث، بحث منافع حزبی من نیست بلکه بحث مردم است. در تلویزیون به مردم می گویم تهران را کوچک کنید و به شهرهایتان بروید. از دولت هم می خواهم که کارخانه ها، دانشگاه ها و ... را از تهران خارج کنند. بعد دیگر اصلا مجوزی نمی دهم تا مرکز خریدی ساخته شود. آیا اصلا شما موافق این هستید که پایتخت اداری از تهران خارج شود؟ به نظر من اینکه دولتمردان فکر می کنند با بردن پایتخت به بیرون از شهر اتفاقی رخ می دهد درست نیست، چون کل نظام اداری و سیستم دولت حدود 4 میلیون نفر است و اگر این افراد از شهر خارج شوند مشکل دیگری ایجاد می شود؛ آنها خانه خود را در تهران نگه می دارند و فقط تردد می کنند. در ضمن اگر بخواهیم پایتخت را بشعاع 300 کیلومتری تهران ببریم، همه آنها مناطقی لرزه خیز هستند تحت تاثیر قرار میگیرند. یعنی اینکه می گویند سمنان می تواند پایتخت شود اشتباه است. تنها پهنه ای که از لحاظ تاریخی تا الان در آن زلزله های کمی داشتیم اصفهان است، آنهم نزدیک شهرکرد است که همیشه در آن زلزله می آید. یعنی اگر در اصفهان زلزله ای نداشتیم به اين معنا نیست که آنجا منطقه لرزه خیزی نیست بلکه به این معنا است که مثل کوبه ژاپن ممکن است به شکل ناگهانی در آن زلزله بیاید. در ایران ما دو راسته لرزه خیر داریم؛ البرز و زاگرس، هر شهری که نزدیک آن است باید منتظر زلزله باشد. تاریخ هم این را نشان داده است، زلزله های البرز با فاصله زمانی بیشتر و ریشترهای بالاتر رخ می دهد، در زاگرس زیاد زلزله میآید ولی زلزله هایش ریشترهای پایین تری دارند. پس نتیجه تغییر پایتخت اداری این است که فقط بودجه کشور از بین می رود و فقط مدیران و مردم بین این دو شهر می روند و می آیند. نتیجه گیری اصلی این است که باید از بالا دستورات جبری داده شود و به زور جمعیت و جذابیت این شهر کم شود. الان در سمت فشم و پایههای دماوند میلیاردها هزینه شده اگر زلزله بیاید تمام این ها نابود می شود. نه اینکه من دوست دارم زلزله بیاید، انشاالله زلزله نیاید چون اگر این اتفاق رخ بدهد تمام ما که در تهران زندگی می کنیم تبعات آن را به شکل مستقیم یا غیرمستقیم پس می دهیم؛ هر کسی یا جان خودش را از دست می دهد یا جان یکی از نزدیکانش را. بر اساس محاسباتی که انجام داده بودید، زلزله تهران انتظار چند میلیون کشته و زخمی دارید؟ در سناریو شب با فرض 10 میلیون جمعیت شبخواب ما 4.5 میلیون کشته و 1.5 میلین زخمی خواهیم داشت، حال که جمعیت 16 میلیون با حواشی شهر است، این مقدار افزایش پیدا می کند. پس این همه هزینه، این همه تاسیسات برای رسیدن به چه چیزی است؟ داریم به دنبال چه می گردیم؟ صدا و سیما باید مردم را آگاه کند و شهرداری و شورای شهر باید از بین بروند. من از مردم خواهش می کنم دفعه بعد که می خواهند رای بدهند به انسان هایی که نظرهایی دارند رای بدهند، به دلیل قیافه، هیکل، ریش و کت و شلوار افراد به آنها رای ندهند. اگر هم امروز شهرداری مسدود نمی شود باید برنامه اش را تغییر دهد، رژیم برخورد شهرداری باید کاملا متحول شود. یعنی ساختار آن باید بهم بریزد و ساختار منطقی تری برای آن تعریف شود. من نمی خواهم تکلیف ایجاد کنم، فکر کنم مقام معظم رهبری باید تحقیقات را در این رابطه بخواهند و این موضوع را تمام کنند. باید یک نفر که قدرت فوق العاده ای دارد تصمیم گیری ها را انجام دهد و به این نتیجه برسیم که دیگر تهران بزرگ نمی شود. یا باید این کار ها را انجام داد و یا باید بیخیال شد و قبول کرد که در آینده دیگر تهرانی وجود ندارد. باید بتون آماده داشته باشیم که کل تهران را مدفون کنیم، ژاپنی ها در مطالعتشان گفته بودند 3 دستگاه آدم سوز به تهران بیاوریم که آدم ها را در آن بسوزانیم. بدون توجه به وجه شرعي حاكم! امیدوارم تمام حرف های امروز من، تمام محاسباتم و تمام مطالعات 30 سال گذشته من غلط باشد ولی آنچه امروز علم موجود در سطح جهان می گوید این است که تهران شرایط خوبی برای زلزله ندارد. الان نسبت به کشورهای دیگر شرایط زلزله خیزی کشور ما چگونه است؟ فوق العاده وحشتناک . فکر می کنید آتشفشان دماوند اوضاع را بدتر هم بکند؟ منشا 5 درصد زلزله های دنیا آتشفشانها هستند، اگر دماوند فعال بشود می تواند گسلها را فعال کند و زلزله ایجاد کند. اما در رابطه با ویدئوهایی که به تازگی از آن پخش شده، این اتفاق ها برای هر آتشفشانی می تواند رخ بدهد من در نیوزلند دیدم که از زمین دوده بیرون می آمد پس این به این معنا نیست که دماوند فعال شده است. البته به هر حال دماوند پتانسیل این را دارد که روزی فعال شود. (عکسها: عارف طاهرکناره) منبع : [Hidden Content] فردای زلزله تهران چه به سر ایران می آید ؟ چه به سر شهر من و شما می آید ؟؟ زلزله جدی است و خواهد آمد حتی اگر در عمل منتظرش نباشیم . -
پادکست : چالش انتخاب شتابنگاشت برای تحلیل سازه های بلند در ساختگاه کلان شهر تهران ارایه کننده : دکتر علیرضا آذربخت برگزار شده توسط انجمن مهندسی زلزله ایران این پادکست به مدت تقریبی 80 دقیقه میباشد به نقل از کانال تلگرام فایلهای انجمن سازه های فولادی ایران دانلود از پیوست Dr A.Azarbakht.part4.rar Dr A.Azarbakht.part5.rar Dr A.Azarbakht.part2.rar Dr A.Azarbakht.part3.rar Dr A.Azarbakht.part1.rar
-
- علیرضا آذربخت
- انجمن مهندسی زلزله ایران
-
(و 5 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
پاتوتایپینگ و بررسی شیوع اشریشیاکلیهای بیماریزای رودهای در نمونههای آب ورودی به تصفیهخانههای ش
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات تخصصی گرایش مهندسی آب
پاتوتایپینگ و بررسی شیوع اشریشیاکلیهای بیماریزای رودهای در نمونههای آب ورودی به تصفیهخانههای شهر تهران مریم اصغری؛ عباس اخوان سپهی؛ سید رضا حسینی دوست آبهای آلوده و نقش آنها در انتقال پاتوژنها که باعث عفونتهای رودهای در انسان میشوند، حائز اهمیت بسیاری است. استفاده از روشهای سنتی از جمله محیط کشت در تشخیص اشریشیاکلی علاوه بر اینکه به زمان زیادی نیاز دارد، قابلیت شناسایی برخی پاتوتایپهای آن را نیز فراهم نمیکند. این پژوهش با هدف ارائه راهکارهای مولکولی در شناسایی سریع و اختصاصی پاتوتایپهای اشریشیاکلی انجام شد. به این منظور بهمدت یکسال از مهر ماه سال ١٣٩١ تا مهر ماه سال ١٣٩٢ از بین ٩٧٨ نمونه آب، طی فرایندهای غربالگری اعم از فنوتیپی و مولکولی (سهگانه ژنهای اختصاصی)، 106 سویه اشریشیاکلی جدا شد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر پتانسیل بالای آب در انتقال میکروارگانیسمهای پاتوژن بود. طی این پژوهش مشخص شد ١٠ سویه، دارای ژنهای est و elt، ٦ سویه دارای ژن eaeA، ٥ سویه دارای ژن bfpA، ٤ سویه دارای ژنهای pCVD و ipaH، ٣ سویه دارای ژنهای VT1 و VT2 و ١ سویه دارای ژنهایcnf1 و cnf2 میباشند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که استفاده از روشهای مولکولی بر پایه پرایمرهای طراحی شده در این پژوهش میتواند روشی مناسب، سریع و اختصاصی در شناسایی پاتوتایپهای اشریشیاکلی باشد. Pathotyping of Escherichia coli Isolated from Inlets to Tehran Water Treatment Plants منبع دانلود WWJ131511479673800.pdf-
- اشریشیاکلی
- باکتریهای کلیفرم
-
(و 3 مورد دیگر)
برچسب زده شده با :
-
تحلیل خطر آتشسوزی پس از زلزله در خطوط لوله گاز با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو
admin پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در مقالات تخصصی گرایش زلزله
تحلیل خطر آتشسوزی پس از زلزله در خطوط لوله گاز با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو (مطالعه موردی: منطقه 20 شهر تهران)علیرضا صادقیان؛ بابک امیدوار؛ اسماعیل صالحی به نظر میرسد با توجه به عمر بالای خطوط لوله گاز منطقه 20 شهر تهران و در برخی موارد گذر لولههای گاز از روی گسل و یا نزدیکی گسلهای موجود، این منطقه پتانسیل خسارت بالایی در برابر سوانح احتمالی از جمله زلزله و آتشسوزی پس از آن داشته باشد. در این تحقیق، روشی تحلیلی- عددی برای تخمین احتمال وقوع اشتعال ناشی از شبکه توزیع برق و خطوط لوله گاز پس از زلزله در منطقه 20 شهر تهران ارائه شده است. به این منظور، با تحلیل خطر و برآورد آسیبپذیری در برابر زلزله به تحلیل خطر آتشسوزی خطوط لوله گاز پس از زلزله پرداخته شده است. در ادامه برای در نظر گرفتن عدم قطعیت در مراحل تحلیل، حالات مختلف خسارت لرزهای خطوط لوله شبکه گاز و آتشسوزی پس از آن بر اساس روش مونتکارلو شبیهسازی شده است. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، در شدیدترین حالت که مربوط به سناریوی دوم (گسل جنوب ری) میباشد؛ به طور متوسط وقوع 20 نشت، 7 شکست و 9 اشتعال ناشی از آسیب لرزهای خطوط لوله گاز، محاسبه شده است. با اعمال راهکار مبتنی بر جایگزینی لولههای انعطافپذیر به جای لولههای ترد، نتایج ذکر شده در حالت نشت 65%، در حالت شکست 71% و در حالت اشتعال 89% تقلیل یافت. مقادیر ذکر شده مقدار میانگین پارامترهای مورد نظر است که به منظور تعیین عدم قطعیت آنها، در ادامه تحقیق توابع توزیع احتمال متغیرهای مذکور به همراه پارامترهای توزیع ارائه شده است که میتواند مرجع تصمیمگیری با توجه به قابلیت اطمینان مورد نظر باشد. Fire Following Earthquake Hazard Analysis of Gas Pipeline Using Monte Carlo Simulation (Case Study: District No. 20 of Tehran Metropolitan) منبع دانلود CEEJ45661455913800.pdf