تاثير سربار، هندسه استقرار و الگوي حفاري بر رفتار تونل هاي دوقلوي کم عمق
نویسندگان: گودرزي اميررضا*, ملكي محمد, ميرسپاهي مهراد
تغييرشکل هاي ناشي از احداث تونل نقش موثري در بروز خسارت و ناپايداري سازه هاي سطحي دارد. براين اساس در پژوهش حاضر با استفاده از آناليز اجزاء محدود، اثر الگوهاي مختلف حفاري تونل هاي دوقلو کم عمق (مانند خطوط مترو) به روش جديد اتريشي (NATM)، با هدف امکان کاهش ميزان نشست سطحي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. بدين منظور نرم افزار آباکوس براي مدل سازي سه الگوي متداول حفاري مورد استفاده در NATM شامل Top heading (TH)، Central diaphragm wall (CDW) و Side wall drift (SWD) استفاده گرديد. تاثير شرايط مختلف بارگذاري، هندسه استقرار و اختلاف فاز در حفاري تونل ها، بر پايداري پوشش آنها و ميزان نشست نيز بررسي شد. مقايسه نتايج بين سه الگوي مورد مطالعه نشان مي دهد در شرايط يکسان بارگذاري و استفاده از الگوي حفاري SWD، ميزان تغييرشکل ها کاهش و آستانه تحمل بار سطحي تا دو برابر افزايش مي يابد. از سوي ديگر، نتايج تحقيق حاضر بيانگر آنست که وضعيت و مقدار سربار، بطور قابل توجهي پاسخ سيستم زمين-تونل را تغيير داده بنحويکه عدم تقارن بارگذاري، سبب افزايش اندرکنش بين تونل ها خصوصا در الگوي TH مي شود. صرفه نظر از شرايط بارگذاري، کاهش فاصله افقي بين تونل ها نيز به دليل افزايش اثر متقابل آنها بر يکديگر، ميزان جابجايي قائم را تشديد مي کند. همچنين مشخص شد اختلاف فاز در عمليات حفاري، پايداري محيط پيرامون تونل ها را کاهش مي دهد. بر اساس مجموع نتايج تحليل هاي انجام شده در اين مطالعه، استفاده از الگوي Side wall drift با حفاري هم فاز و استقرار تونل ها در فاصله سه برابري قطر آنها، تا حد زيادي اثرات نامطلوب ناشي از احداث تونل هاي دوقلوي کم عمق در زمين هاي نرم را مرتفع خواهد کرد. به طوري که دقت در پيش بيني رفتار اين قبيل تونل ها به شدت تابعي از صحت مدل سازي شرايط بارگذاري سطحي است.
كليد واژه: تونل دو قلو، روش اجزاء محدود، NATM، الگوي حفاري، نشست سطحي
منبع:
[Hidden Content]
دانلود:
[Hidden Content]
68413940205.pdf