رفتن به مطلب

Engmohammad

Members
  • تعداد ارسال ها

    32
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی مطالب نوشته شده توسط Engmohammad

  1. بله حق با شماست با این استدلال به نظر میرسد که اساساً این سوال درست نیست و فاقد جواب صحیح است. سلام ببخشید اقای مهندس، اگر جرم عضو غیر سازه بالا باشه و این عضو روی یک ساختمان 4 طبقه قرار داشته باشه چطور باید نیروی زلزله ان را محاسبه کرد؟ به نظر من در خیلی از موارد باید از قضاوت مهندسی استفاده کرد. من اگر خودم با چنین حالتی مواجه بشم کاری ندارم ساختمان 4 طبقه هست یا 8 طبقه. محاسبه را انجام میدم. اگر طبق ضوابط فصل چهارم آیین نامه 2800 محاسبه انجام گیرد کار غلطی انجام نشده است ولی اگر محاسبه هم نشود نمیتوان مهندس محاسب را اجبار به انجام آن کرد. در واقع در ساختمان 4 طبقه مسکونی نیازی به این محاسبه نیست. مثل خیلی موارد دیگر که بدون محاسبه دیتایلهای معمول را قبول میکنیم اینجا هم میتوان با قضاوت مهندسی عمل کرد که البته این قضاوت بسیار خوب خواهد بود که مطابق با فصل چهارم آیین نامه 2800 باشد. در واقع میشود گفت که در ساختمان زیر 8 طبقه مسکونی اینگونه قطعات اهمیت ویژه ای ندارند و چون جزو اجزای غیرسازه ای هستند تخریب آنها مشکل ساز نخواهد بود. ( برای درک بهتر موضوع میشود به بحث زلزله بهره برداری و ساختمانهایی که طرح آنها برابر این زلزله اجباری است مراجعه نمود). به هر حال در این سوال خاص ابهام وجود دارد و هیچ کدام از گزینه ها نمیتواند لزوماً صحیح فرض شود. ممنون اقای مهندس. واقعا استفاده کردم. موفق باشید.
  2. بله حق با شماست با این استدلال به نظر میرسد که اساساً این سوال درست نیست و فاقد جواب صحیح است. سلام ببخشید اقای مهندس، اگر جرم عضو غیر سازه بالا باشه و این عضو روی یک ساختمان 4 طبقه قرار داشته باشه چطور باید نیروی زلزله ان را محاسبه کرد؟ به نظر من در خیلی از موارد باید از قضاوت مهندسی استفاده کرد. من اگر خودم با چنین حالتی مواجه بشم کاری ندارم ساختمان 4 طبقه هست یا 8 طبقه. محاسبه را انجام میدم.
  3. سوال 60 مشکلی نداره و کاملا استاندارد می باشد و دکتر حقگو اشتباه پاسخ دادند . در مورد سوال 60( طیف ویژه ساختگاه) باید عرض کنم این سوال هیچ مشکلی نداره و حل اقای حسین زاده کاملا درسته. چرا ؟ در ابتدا باید عرض کنم طیف طرح استاندارد یک طیفی کلی برای همه مناطق کشور می باشد که از حاصلضرب ضریب بازتاب در نسبت شتاب مبنای طرح در ضریب اهمیت ساختمان در عکس ضریب رفتار حاصل می شود. یعنی برای تهیه این طیف بسته به محل احداث ساختمان نسبت شتاب مبنای خاص آن منطقه در نظر گرفته میشه. اما طیف طرح ویژه ساختگاه برای یک منطقه خاص و با استفاده از رکوردهای زلزله های اتفاق افتاده در آن منطقه رسم شده و خودبه خود در آن اثرات ضریب بازتاب و نسبت شتاب مبنای طرح، نوع خاک و ... دیده شده و اصولا نیازی به استفاده مجدد از مقادیر B و A موجود در2800 در ان نیست و برای محاسبه برش پایه ساختمان با استفاده از آن کافیست با توجه به زمان تناوب مورد نظر و قرائت شتاب طیفی نسبت به شتاب جاذبه، مقدار حاصل را فقط در ضریب اهمیت ساختمان و عکس ضریب رفتار ضرب کنیم. اگر درس زلزله را در کارشناسی پاس کرده باشید حتما این موارد را به شما گوشزد کرده کرده اند. در واقع مقدار روی نمودار همان حاصلضرب A در B طیف طرح استاندارد می باشد. واقعا جای تعجب است چطور دکتر حقگو به این نکات توجه نکرده اند و موجب سردرگمی دوستان شده اند؟ اگر توضیحات قانع کننده نیست این توضیحات نیز به دقت مطالعه کنید (بچه ها هدف یادگیری می باشد نه مچ گیری. من خودم هم خیلی از نظرات دوستان استفاده میکنم) : طیف ویژه ساختگاه چیست و تفاوت آن با طیف استاندارد آیین نامه چیست؟ طیف ویژه ساختگاه مربوط به یک منطقه خاص برای طرح یک سازه و یا مجموعه ای از سازه ها در همان منطقه است در حالی که طیف استاندارد (AB(t)I/R) یک طیف کلی برای کل کشور هستش و از نرم کردن طیفهای شتاب زلزله های بسیار زیادی که در سطح کشور اتفاق افتاده بدست آمده است. چرا به طیف ویژه ساختگاه نیاز داریم؟ به طور کلی ضرورتهای اقتصادی و طراحی سازه ای دقیقتر بر اساس شرایط خاص منطقه و یا اهمیت یک سازه خاص (مثلا برای پلهای مهم تهیه طیف ساختگاه الزامی هستش). ولی به هر حال آیین نامه استفاده از طیف ویژه ساختگاهی که از دو سوم طیف استاندارد کمتر باشد را نمی دهد (یعنی طیف ساختگاه حداکثر 33% می تواند از طیف استاندارد کمتر باشد) . از طیف ویژه ساختگاه چه اطلاعات و مفاهیمی را می توان استخراج کرد؟ و کاربرد طیف ویژه ساختگاه چیست؟ همان اطلاعاتی که از یک طیف شتاب میشه استخراج کرد. همانطوری که میدونید یک طیف خاص برای یک زلزله خاص به این صورت ترسیم میشه که یک سازه یکدرجه آزادی با دوره تناوب زمانی مشخص را با میرایی 5% تحت این شتاب آنالیز دینامیکی تاریخچه زمانی می کنند و حداکثر قدر مطلق پاسخ دینامیکی سازه را پیدا میکنن که با این کار یک نقطه از این طیف زلزله بدست میاد (محور x زمان تناوب سازه و محور y حداکثر پاسخ دینامیکی). حالا اگه به ازای زمان تناوبهای مختلف سازه یک درجه آزادی تحت این زلزله حداکثر پاسخ ها بدست بیاد نقاط مختلفی از این طیف هم بدست میاد که با وصل کردن این نقاط طیف اون زلزله تهیه میشه حالا اگه حداکثر پاسخ شتاب باشه بهش طیف شتاب می گن اگه تغییر مکان باشه بهش طیف تغییر مکان میگن و... (واسه ترسیم طیف زلزله ها به راحتی میتونید از نرم افزار SeismoSignal استفاده کنید و یا با نوشتن چند خط کد در متلب و با استفاده از روشی مثه نیومارک -برای حل معادله دیفرانسیل دینامیکی- این کار رو انجام بدید). این نحوه ترسیم طیف شتاب واسه یک زلزله بود. حالا اگه اطلاعات از شتابنگاشتهای مختلف منطقه طی سالیان مختلف رو در یک دستگاه مختصات رسم کرده و یک منحنی نرم شده که از حداکثر مقادیر طیف بیشتر است را رسم کنیم طیف ساختگاه اون منطقه بدست میاد. کلا کاربرد طیف ساختگاه و یا طیف استاندارد در موارد زیر هستش: 1- تعیین ضریب برش پایه در تحلیل استاتیک خطی: الف) در طیف استاندارد به صورت C=AB(t)I/R ب) در طیف ساختگاه به صورت C=AccelerationSpetrum(t)*I/R 2- در تحلیل دینامیکی طیفی برای تعیین حداکثر پاسخ ها در مدهای مختلف 3- در تحلیلی دینامیکی تاریخچه زمانی (خطی یا غیر خطی) برای بدست آوردن ضریب مقیاس (Scale factor) شتاب 4- در تحلیل استاتیکی غیر خطی برای تعیین نقطه عملکرد سازه (Performance point) که از محل برخورد منحنی ظرفیت و طیف تقاضا (Demand) که همان طیف استاندارد یا ساختگاه هستش.
  4. شما برید بند 3-3-2-1 ببینید .در این بند نوشته ضریب نامعینی باید به بار جانبی زلزله اعمال بشه .به نظر شما بار قائم زلزله بار جانبی محسوب میشه.مسلما خیر.پس این سوال مشکلی نداره.
  5. من بار اول قبول شدم. کارشناسی خواجه نصیر و ارشد علم و صنعت هستم. تا الان هم طراحی چندین پروژه در کشور قزاقستان (فروشگاه زنجیره ای) بر عهده داشته ام. بله من برام جالب و خنده دار هست که لیسانس مملکت بلد نیست با قانون دست راست جهات لنگر مثبت و منفی را تشخیص دهد. یا میگه چرا طراح نگفته از وزن پایه باید صرفنظر بشه یا نه و ... خوب برای رفع خستگی به اینها نخندم به کی بخندم؟ عکس کارنامه خودتون رو منتشر کنید من هم بلافاصله منتشر میکنم. دروغ میگید. مشکل مملکت ما این هست که هر کس از هر جای مسخره ای مدرک میگیره و ادعای فهم و سوادش میشه و بالاخره بعد از چند دوره در این ازمون های مسخره هم قبول میشه. ولی اخرش چی؟ هیچی یه مهندس که اگر بتونه نون شبش در بیاره هنر کرده.
  6. من بار اول قبول شدم. کارشناسی خواجه نصیر و ارشد علم و صنعت هستم. تا الان هم طراحی چندین پروژه در کشور قزاقستان (فروشگاه زنجیره ای) بر عهده داشته ام. بله من برام جالب و خنده دار هست که لیسانس مملکت بلد نیست با قانون دست راست جهات لنگر مثبت و منفی را تشخیص دهد. یا میگه چرا طراح نگفته از وزن پایه باید صرفنظر بشه یا نه و ... خوب برای رفع خستگی به اینها نخندم به کی بخندم؟ عکس کارنامه خودتون رو منتشر کنید من هم بلافاصله منتشر میکنم. دروغ میگید.
  7. شرم کنید. این طرز صحبت کردن چیزی جز کسر شأن و شخصیت شما نیست! اخلاق رو هم فراموش نکنید همکار گرامی! چرا باید شرم کنم؟ حق شوخی کردن هم ندارم؟ اخه بعضی ها اعتراضات جالبی دارند که به دستمایه خنده دیگران تبدیل خواهند شد.
  8. در سایت icivil عده زیادی فرموده اند سوال 3 نیز حتما باید حذف بشه. چون در صورت سوال ذکر نشده باید وزن پایه مخزن لحاظ شود یا خیر؟ جالبه متن اعتراض هم اماده کرده اند. اصلا پیش خودشون فکر نمیکنند چون وزن پایه در مقابل وزن مخزن روی پایه و محتویات ان کم بوده است طراح از وزن پایه صرفنظر کرده است. واقعا با چه کسانی .... عده ای هم به سوال 35 اعتراض اکید کرده اند که در سوال 35 مشخص نیست لنگر مثبت و منفی را باید در چه جهاتی در نظر بگیریم و چون در صورت سوال نیز جهات این لنگرها داده نشده پس سوال حتما باید حذف شود. مهندسین محترم اصلا بلد نیستند با قانون دست راست و انگشت شست جهات لنگر مثبت و منفی را مشخص کنند. جای مهران مدیری واقعا خالی هست که ....
  9. بعضی ها ادعا دارند باید سوال 25 نیز حذف بشه چون حداقل حجم دورپیچ از حداقل موجود کمتر میشه ولی اگر : در این سوال طراح میخواسته بدونه ایا داوطلب میتواند با دانستن قطر و گام دورپیچ و داده های دیگر حجم آرماتور دورپیچ را محاسبه کند یا خیر؟ فقط همین اگر شما مقاومت بتن را 20 مگاپاسکال و مقاومت مشخصه تسلیم فولاد دورپیچ را برابر 400 مگاپاسکال (لازم نیست همیشه از حداقل مقاومت مشخصه یعنی 240 استفاده کنید) لحاظ کنید درصد حجمی ارماتور دورپیچ دقیقا برابر 0.0129 میشه (برای قاب خمشی با شکل پذیری معمولی) . البته برای ارماتور دورپیچ میتوان از فولاد با مقاومت تسلیم 240 (با رویه صاف) نیز استفاده کنید.
  10. اقای مهندس عزیز. من مرداد 94 با نمره 61 در ازمون محاسبات قبول شدم. ولی بعضی ها به سوالی که حتی مفهوم ان را درک نکرده اند اعتراض میکنند که جای تعجب داره. من سوالات هر دوره رو حل میکنم فقط به خاطر علاقه. سوالات این دوره جز سوالات تحلیل سازه همه آبکی بوده اند اگر شما حدنصاب کسب نکرده اید مشکل از ازمون نیست به خودتان مراجعه کنید.
  11. سوال 21 : در اینجا مقدار حداقل آرماتور مثبت ،مقدار حداکثر دو مقدار حداقل می باشد (در واقع طراح این ارماتور را خواسته) . یک مقدار حداقل همان مقدار حداقل رایج برای قاب خمشی معمولی می باشد (fy/1.4 و ...) و یک مقدار حداقل نیز از برابر قرار دادن مقاومت خمشی مثبت انتهای تیر با یک - سوم مقاومت خمشی منفی حاصل میشه (مخصوص شکل پذیری متوسط). این سوال هیچ مشکلی نداره و دو اقایون دکتر درست جواب داده اند. سوال 57 : مشابه این سوال در دوره های پیش داده شده. باید مجموع بار مرده و زنده را در نظر بگیرید. همچین دقت کنید تیر دو سر مفصل و جزئی از ورزشگاه می باشد و نه عضوی از یک ساختمان معمولی. از همه مهمتر در اینجا موضوع طراحی تیر می باشد پس باید باری را در نظر بگیرید که حداکثر بار قائم زلزله و در نتیجه حداکثر ایمنی را نتیجه دهد ، یعنی باید مجموع بار مرده و زنده را لحاظ کنید. حل آقای دکتر حسین زاده کاملا درست می باشد. در مورد سوال 56، در واقع باید ضریب زلزله حاصل از طیف استاندارد را با ضریب زلزله ناشی از طیف ویژه ساختگاه مقایسه کرد. در حالت استفاده از طیف طرح ویژه ساختگاه در واقع شتاب طیفی نسبت به شتاب جاذبه معادل حاصلضرب A در B طیف استاندارد می باشد ( در واقع در حالت استفاده از طیف طرح ویژه ساختگاه AB همان شتاب طیفی می باشد که نسبت به g مقیاس شده است) بقیه پارامترها شامل ضریب اهمیت و ضریب رفتار نیز برای هر دو حالت یکی می باشد. حل آقای دکتر حسین زاده کاملا درست می باشد. سوال 35 هم درسته که من از محاسبه دقیق به جواب گزینه 4 رسیده ام (که حتم دارم تصادفا جواب دقیق برابر گزینه 4 می باشد) ولی منظور طراح 0.72 بوده است. چون تیر L شکل در واقع تیر لبه دال می باشد و برای ان در نظر گرفتن خمش حول محور افقی کفایت میکنه و حل دقیق اصلا عقلانی نیست. پس این سوال نیز تک گزینه ای می باشد. جالبه بچه ها به سوال 14 هم اعتراض دارند که واقعا عجبیه. حرف آنها این است که حداقل ضخامت دیوار در راستای y تقریبا برابر 30 سانتی متر میشه و در راستای X برابر 45 سانتی متر. پس حداقل ضخامت دیوار در کل ساختمان برابر 30 سانتی متر میشه. دقت کنید برای اینکه حداقل دیوار نسبی در هر دو جهت ساختمان ارضا بشه باید حداقل ضخامت دیوار برابر با 45 سانتی متر باشه پس 45 سانتی متر درسته. منظور طراح کل ساختمان بوده نه یک جهت خاص. چون اگر بگیم ضخامت دیوار باید 30 سانتی متر باشه حداقل دیوار نسبی در راستای X ارضا نمیشه ولی اگر ضخامت دیوار را برابر 45 سانتی متر لحاظ کنیم حداقل دیوار نسبی در هر دو جهت ارضا میشه. جالبه بچه ها به سوال 14 هم اعتراض دارند که واقعا عجبیه. حرف آنها این است که حداقل ضخامت دیوار در راستای y تقریبا برابر 30 سانتی متر میشه و در راستای X برابر 45 سانتی متر. پس حداقل ضخامت دیوار در کل ساختمان برابر 30 سانتی متر میشه. دقت کنید برای اینکه حداقل دیوار نسبی در هر دو جهت ساختمان ارضا بشه باید حداقل ضخامت دیوار برابر با 45 سانتی متر باشه پس 45 سانتی متر درسته. منظور طراح کل ساختمان بوده نه یک جهت خاص. چون اگر بگیم ضخامت دیوار باید 30 سانتی متر باشه حداقل دیوار نسبی در راستای X ارضا نمیشه ولی اگر ضخامت دیوار را برابر 45 سانتی متر لحاظ کنیم حداقل دیوار نسبی در هر دو جهت ارضا میشه. پس هیچدامیک از سوالات بالا مشکلی ندارند اشکال از خود شماهاست که با دید صرفا آیین نامه ای به سوالات پاسخ میدید و درک محاسباتی ندارید.
  12. سوال سیلوی بتنی در شهر سنندج و ستون روی پی منفرد با بار برون محور سلام مهندس جان، تبریک میگم. این اول راهه. سعی کنید به مهندسی محاسب با قضاوت مهندسی بالا تبدیل بشید. اصلا به نمره اهمیت ندید و بیشتر مطالعه کنید. من 7 سال سابقه کار تجربی دارم مهندس محاسبی موفق هست که قضاوت و دید مهندسی مبتنی بر علم داشته باشه. بازم تبریک میگم. 60 نمره خیلی خوبیه.
  13. با سلام اتفاقا حرف اقای fredcivil درست هست. اقای دکتر حسین زاده در مرحله قبلی ازمون محاسبات هم یک سوال بتن رو به اشتباه حل کرده بودند پس دلیل نمیشه همیشه حرف ایشون درست باشه. در عرف مبحث ششم هیچ وقت از کل بار زنده بام صرفنظر نمیشه بلکه از کاهش بار زنده آن ممکن است صرفنظر بشه. در صورت سوال ذکر شده بار زنده طبقات اداری ( به جز بام) پس از کاهش، این دو مفهوم میرسونه : 1 - اصلا بار زنده بام رو لحاظ نکیم و بار زنده طبقات دیگر رو کاهش بدیم. 2- بر اساس عرف آیین نامه بار زنده طبقات دیگر را کاهش بدیم ولی بار زنده طبقه بام را بدون کاهش لحاظ کنیم. این سوال ابهام داره اقایون. حالا چه خوشتون بیاد چه نیاد. اگر قرار باشه بار زنده بام اصلا لحاظ نشه طراح باید میگفت : بار زنده بام رو لحاظ نکنید. اگر قرار بر عدم کاهش بار زنده بام باشه طراح باید میفگت : بار زنده بام رو کاهش ندهید. پس بچه ها به این سوال هم اعتراض کنید. مهم نیست وقت تموم شده یا نه. از همه جالب تر و تاسف بار تر اینکه بر اساس هیچکدام از بندهای مبحث ششم مجاز به صرفنظر از بار زنده بام نیستیم ، ولی در کلید با فرض آنکه از کل بار زنده بام صرفنظر شود به جواب 350 رسیده که به وضوح متن مبحث ششم که خود اقایون ادعای رعایت اون رو دارند نقض میکنه.
  14. سلام میشه بپرسم این موسسه کلا به چند سوال ایراد گرفته؟ لطفا شماره سوالات رو در پاسخ بنویسید. ممنون از شما
  15. سلام دوستان. این متن اعتراض رو از سایت ارشد عمران برداشتم. اعتراضات منطقی و بجایی داره. حتم دارم حداقل سه سوال حذف میشه. شماره سوال: سوال 1 (حداقل برش پایه سیلوی بتنی درجا با دیوار پیوسته تا روی پی) توضيحات فني: این سوال اشکال نگارشی دارد. در این سوال به وضوح در صورت سوال از داوطلبین خواسته شده است که حداقل برش پایه مربوط به این سازه محاسبه شود نه برش پایه. حال اگر بر اساس بند 5-3 آیین نامه 2800 زلزله و فرمول ارایه شده در این بند یعنیVmin = 0.09W برش پایه حداقل این سازه محاسبه شود، مقدار حاصل از این محاسبه در هیچکدام از گزینه ها موجود نمی­باشد. بنده برای حل این سوال زمان اختصاص دادم ولی چون جواب سوال در گزینه ها نبود از آن عبور کردم. شماره سوال : سوال 50 ( ستون با برون محوری روی پی منفرد) توضیحات فنی : در این سوال اولا به راحتی حداکثر بعد پی با شرط آنکه که هیچ قسمتی از کف آن به کشش نیفتد برابر با 1.8 متر محاسبه می­شود. سپس باید حداکثر بار برون محور به صورتی محاسبه شود که حداکثر تنش موجود زیر پی بر اساس صورت سوال کمتر از 200 کیلوپاسکال باشد (در اینجا چون پی صلب می باشد و نوع خاک دانه ای، بر اساس مبحث هفتم مقررات ملی باید تنش متوسط محاسبه شود، هر چند به عقیده بنده چون بار به صورت برون محور به پی وارد می شود باید حداکثر تنش زیر پی ملاک محاسبات قرار گیرد و از این جهت مبحث هفتم اشکال فنی دارد). حال اگر نیروی 650 کیلونیوتنی را بر سطح پی تقسیم کنید داریم : 650/1.82 = 200.6 kPa که از مقدار تنش مجاز اندکی بیشتر می باشد . بنابراین اگر از دید ایمنی به مساله نگاه شود این گزینه میتواند رد می شود ( هر چند ممکن است نظر طراح نیروی 650 کیلونیوتنی باشد ولی در شرایط آزمون تصمیم گیری مشکل است). حال اگر نیروی 160 کیلونیوتنی به سطح پی تقسیم شود مقدار تنش متوسط زیر پی برابر با 49.4 کیلوپاسکال می شود که چون کمتر از مقدار تنش مجاز می باشد می تواند درست باشد. از طرفی اگر با دید اقتصادی به مساله نگاه کنیم چون مقدار تنش متوسط محاسبه شده خیلی کمتر از مقدار مجاز (200 کیلوپاسکال) می باشد این گزینه نیز می تواند رد شود. حال سوال بنده این است که گزینه مد نظر طراح، کدام گزینه می باشد؟ هر چند در کلید، گزینه مد نظر طراح گزینه 4 می باشد ولی با اینکه بنده از نظر محاسبات برای حل این سوال مشکلی نداشتم ولی متاسفانه در اخر نتوانستم تصمیم بگیرم کدامیک از گزینه­های 2 و 4 را انتخاب کنم. این سوال دو گزینه ای می باشد و برای احقاق حق کلیه داوطلبین باید حذف شود. البته از زاویه دیگری نیز میتوان به این مساله نگاه کرد. چون در حالت بار برون محور توزیع تنش زیر پی اساسا به صورت مثلثی می باشد نمیتوان برای طراحی پی، تنش متوسط زیرآن را (بر اساس مبحث هفتم) با تنش مجاز مقایسه کرد و اساسا باید تنش حداکثر زیر پی را با تنش مجاز مقایسه کرد. جدول موجود در مبحث هفتم برای کنترل تنش زیر پی منفرد برای انواع شالوده و نوع خاک زیر پی، برای حالتی می باشد که بار برون محوریت نداشته باشد. با این طرز نگرش جواب درست، P = 320 kN و بعد پی برابر 1.8 متر حاصل می شود که در هیچکدام از گزینه ها موجود نمی­باشد. شماره سوال : سوال 59 (مهاربندهای یک ساختمان 4 طبقه) توضیحات فنی : برای این سوال ضریب نامعینی را هم می توان برابر 1 و هم برابر با 1.2 در نظر گرفت. سوال بنده از طراح محترم این سوال این می­باشد که طراح سوال بر طبق کدام استدلال به قاطعیت، ضریب نامعینی را برابر 1.2 فرض نموده و برش پایه را بر این اساس محاسبه نموده است؟ بر اساس بند 3-3-2-2- آیین نامه 2800 زلزله، اولا در این ساختمان با فرض انکه در پلان منظم باشد (که ظاهرا اینگونه می­باشد) در هر طرف مرکز جرم در دو امتداد متعامد، دو دهانه مهاربندی شده داریم چون در هر دهانه مهاربندی شده دو عضو قطری داریم( بر اساس طرح شماتیک مساله، ظاهرا مهاربندها از نوع همگرای ضربدری می­باشد). ثانیا به علت آنکه هندسه بادبندها و مقاومت فشاری و کششی آنها مشخص نیست نمی توان مشخص کرد که آیا با حذف جزئی از سیستم باربر جانبی بر اساس جدول 3-2 این آیین نامه کاهش مقاومت جانبی طبقه به میزان بیشتر از 33 درصد می شود و در طبقه نامنظمی شدید پیچشی ایجاد می شود یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت به این سوال ضریب نامعینی برابر 1.2 و در غیر اینصورت برابر با 1 می­شود. پس این سوال ابهام دارد زیرا داده های مساله برای تعیین ضریب نامعینی کافی نمی­باشد و هر کدام از گزینه های 3 یا 4 می­تواند پاسخ تست باشد. بنده با انکه برای حل این سوال نیز وقت صرف کردم ولی در اخر نتوانستم برای تعیین ضریب نامعینی تصمیم گیری کنم. پس بجاست برای اینکه حقی از هیچکدام از داوطلبین ضایع نشود این سوال نیز حذف شده و امتیاز آن به کلیه داوطلبین داده شود.
  16. ان شاء الله امیدوار باشید. بنده احتمال میدم 3 تا سوال حذف بشه. بله . من هم موافقم. حذف 3 سوال از ازمون این دوره حتمی می باشد. حذف تا 5 سوال نیز محتمل می باشد.
  17. توجه کنید اقای مهندس، در مبحث نهم ذکر شده برای تعیین الفا باید حداکثر نسبت ارتفاع به طول دیوار را در قطعات مختلف دیوار لحاظ کنید. منظور از قطعه چیست؟ آیا در مواقعی که در بین طبقات در محل دیوار برشی تیر قرار میگیرد برای تعیین الفا باید مقادیر نسبت ارتفاع به طول دیوار را در طبقات مختلف محاسبه کرده و سپس ماکزیمم انها را برای محاسبه الفا بکار برد؟ (دکتر حقگو اینگونه عمل کرده است. در واقع تفسیر ایشون از این بند مبحث نهم اینگونه است) یا انکه چه داخل دیوار تیر باشد چه نباشد باید ارتفاع کل دیوار را در تمام طبقات به طول آن تقسیم کرد و سپس مقدار الفا را تعیین کرد. (دکتر حسین زاده اینگونه عمل کرده است).
  18. این متن مناسبی هست. فقط سوالات باقی مانده را اضافه کنید. دوستان سوال پی موسسه جهش مقدار خروج از مرکزیت را اشتباه در نظر گرفته مقدار e=0.6 m فاصله مرکز پی از زمین همسایه هست. دوستان لطفا متن دیوار برشی را هم قرار بدید. باتشکر. به هر حال ابعاد پی همون 1.8 متر بدست می آید و سوال دوجوابه میباشد.
  19. مهندس جان وقتی که A2 رو منطبق می کنیم روی A1 ، ابعاد میشه 700*600 منم این سئوال رو 600*700 در نظر گرفتم ولی خوب که به شکل ترسیمی ایین نامه نگاه کنید می بینید که وقتی در یک ضلع سطح بسته میشه اضلاع دیگر هم به همان اندازه بسته میشه . اتفاقا ایین نامه در کمتر جایی برای تفهیم شکل ترسیم می کنه ولی در اینجا حالتهای مختلف A2 رو ترسیم کرده تا مشکل تفسیر به رای پیش نیاید . باید متن اعتراض و موارد اعتراض رو طوری زد که وقتی مسئولین دارن مطالعه میکنن احساس نکنن ما داریم بهانه تراشی میکنیم که سئوالها حذف بشن و باید علمی رفت جلو سطحی از پی که باید برای محاسبه مقاومت اتکایی لحاظ شده متشایه و هم مرکز با صفحه ستون می باشد. صفحه ستون مربعی می باشد پس این سطح نیز مربعی می باشد و شما در گمراهی بسر میبرید. سوالات شبهه ناک که واقعا باید به انها اعتراض کنید عبارتند از : 1- سوال سیلوی بتنی 2- ستون روی پی منفرد 3- دیوار برشی ساختمان سه طبقه ( اگر هزار بار شما متن مبحث نهم رو بخونید نمیتونید متوجه بشید بالاخره نسبت h/l را چه عددی باید در نظر گرفت) 4- تعیین ضریب نامعینی p 5- حداکثر فاصله خاموت ها در ناحیه غیر بحرانی من برای کمک به دوستان متن اعتراضی را اماده میکنم مبفرستم شما نظر بدید. مخلص کل دوستان هم هستیم.
  20. سلام بچه ها. برای سوال خرپای چوبی اعتراض نکنید به دلیل زیر : حداکثر فاصله قائم 1.2 متر بین گره های بالا و پایین خرپا یک مرز حدی تجویزی می باشد که شیب 28 درصد رو نتیجه میده. بنابراین این شیب نمیتونه درست باشه چون طول عضو مایل برابر 1.25 متر میشه که از حد مجاز مبحث 8 برای طول اعضای خرپای چوبی بیشتر میشه. حال اگر شما شیب رو کمتر از این یعنی 26 درصد لحاظ کنید حداکثر طول عضو مایل 1.16 متر میشه. پس اگر شیب 28 درصد در گزینه ها بود و نیز شیب 26 درصد باید شیب 26 درصد رو انتخاب میکردیم. پس باز هم دم طراح سوال گرم که فقط شیب 26 درصد رو در گزینه ها قرار داده. موافقید عزیزان؟ من در مورد سوال مهاربند به طور غیر مستقیم (از طریق دانشجوی ایشون) با اقای دکتر میرقادری مکاتبه کردم. ایشون هم میگن فقط گزینه مهاربند رو نباید قوی کرد. به جای اعتراض به این سوال سعی کنید متن اعتراضی به سوالات دیگر رو قویتر کنید.
  21. سلام من افتخار میکنم با ایشان در عرصه وب و انتشار مطالب علمی همکاری کوچکی دارم. این انتخاب بجا و شایسته را به ایشان و جامعه مهندسی کشورم تبریک عرض میکنم. (مهندس هادی بهمنی)
  22. با عرض سلام به سایت ارشد عمران سر زدم. یکی از بچه های ارشد خاک تهران، انتقاد جالبی به سوال ستون روی پی منفرد وارد کرده بودند که به قرار زیر است (منطقی می باشد) : در مورد یکی از سوالات که بعد پی و حداکثر نیرو را میخواست من هم یکی از گزینه های داده شده توسط اساتید را زدم ولی کلا در مورد این سوال و نحوه استفاده از جدول موجود در آیین نامه بحث دارم که میخوام به دفتر مقررات ملی ارسال کنم جدولی که در آیین نامه متوسط تنش زیر پی را با ظرفیت باربری مجاز مقایسه میکند زمانی قابل استفاده است که ما خروج از مرکزیت نداشته باشیم. زمانی که خروج از مرکزیت نداریم در واقعیت تنش تمام نقاط زیر پی یکسان نیست به همین دلیل در مدلسازی خاک زیر پی سختی همه فنرها را نباید یکسان بگیریم. به همین دلیل برای ساده سازی یک تنش متوسط که همان نیروی کل تقسیم بر مساحت است را برای تنش زیر پی در نظر میگیریم ولی وقتی خروج از مرکزیت داریم تنش متوسط یک توزیع مثلثی است. و ما باید تنش حداکثر ناشی از خروج از مرکزیت را با تنش مجاز مقایسه کنیم. کل بحثم اینست که جدول موجود در آیین نامه برای زمانی است که خروج از مرکزیت نداریم و جواب درست برابر نیروی حداکثر 320 است که با توجه به بعد پی (1.8) در هیچیک از گزینه ها نمی باشد.

درباره ما

انجمن های گفتگوی ایران سازه ، وبسایت تخصصی مهندسی عمران

این انجمن ، نسخه جدید انجمن ایران سازه میباشد

Follow us

×
×
  • اضافه کردن...