رفتن به مطلب

mehabb

Members
  • تعداد ارسال ها

    86
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    45

تمامی مطالب نوشته شده توسط mehabb

  1. از کد پیوست برنامه کامل CST سه گرهی را دانلود بفرمایید و فایل PDF؛ راهنمای گام به گام استفاده از MATLAB برای کدنویسی این المان است. cst.zip FE_Triangle.pdf
  2. همکار گرامی - من به دلایلی در تمام برنامه ها و نکات طراحی مطرح شده در این سایت از روابط ACI 318 -14 استفاده می کنم. این رابطه دقیقا همان رابطه Branson که توسط ACI برای "تخمین" تغییرمکان تیرها استفاده می شود و نیمه تجربی است بنابراین استفاده از همین رابطه قابل توصیه هست. بند 24.2.3.7 آیین نامه شرایط استفاده از این رابطه را برای تیرهای طره ای بدقت بیان کرده است ( اجمالا برای تیرهای طره فقط در محل تکیه گاه Ie محاسبه می شود و برای تیرهای پیوسته با میانگین گیری از مقادیر Ie در نقاط بحرانی لنگرهای مثبت و منفی). استفاده از این مقادیر کافی تشخیص داده شده است ACI 435.5R. بطور خلاصه، استفاده از همین رابطه برای تیرهای طره ای از دقت کافی برخوردار بوده نیازی به رجوع به رابطه مبحث نهم نمی باشد. - روابط مورد استفاده از PCA NOTES ON ACI 318 که توسط نشرعلم عمران هم ترجمه شده است استخراج شده است. این کتاب، مرجع بسیار خوبی برای علاقمندان به سازه های بتنی است.
  3. برای تکمیل مطالب مرتبط با خیز سازه های بتنی، و با توجه به اینکه برای دال های دوطرفه آیین نامه رویکرد حداقل ضخامت برای این عضو سازه ای در نظر داشته می توان براساس آیین نامه ACI روند زیر را برای محاسبه ضخامت حداقل دالهای دوطرفه که با انتخاب آن نیازی به محاسبه خیز نیست پیشنهاد کرد: برای محاسبه نسبت alpha می توانید از برنامه پیوست استفاده کنید: روابط مورد استفاده نیز به قرار زیر هستند: alpha_f.zip
  4. با سلام. - برنامه فعلا براي ويندوز 7 به بالا با 5.net framework 4 بدون مشكل خاصي اجرا مي شود. احتمالا مشكل از نسخه framework بعضي از سيستم ها است. نسخه ای از برنامه بدون پسورد پیوست همین پست می باشد. در صورت تمايل net framework 4.5 هم از لينك زير قابل دانلود است: [Hidden Content] - زبان برنامه نويسي سي شارپ و روابط مربوطه را در شكل زير ببينيد. Ie هم از رابطه زير محاسبه شده است: Icr.zip
  5. با سلام یکی از دلایلی که کمتر روش کنترل تغییرمکان تیرهای آیین نامه ACI و آیین نامه ایران توسط محاسبین مورد استفاده قرار می گیرد، وقت گیر بودن محاسبه Ie است. برنامه پيوست با دریافت مشخصات طراحی مقطع و مقدار لنگر نهایی وارده به آن، Ie را محاسبه می کند(به انضمام يك مثال): رمز فايل: www.iransaze.com علاوه بر اين جدول 7.3.1.1 آيين نامه ACIحداقل ضخامت تير ها يا دال هاي يك طرفه وقتي كه حمل كننده يا متكي به پارتيشن ها يا نازك كاري نيستند را مشخص كرده است. عموما محاسبين از اين جدول (مشابه مبحث نهم) استفاده مي كنند بدون آنكه وارد دشواري هاي محاسبه خيز شوند. طبيعي است كه همانطور كه خود آيين نامه هم ذكر شده تضميمي براي آسيب نديدن پارتيشن ها يا نازك كاري ها در اين حال وجود ندارد. جدولي در كتاب طراحي سازه هاي بتني James K. Wight وجود دارد كه در ادامه ملاحظه مي كنيد: همانظور كه ملاحظه مي شود در صورتي كه از نسبت هاي مشخص شده استفاده شود حتي اگر تير يا دال يك طرفه متكي به پارتيشن ها يا نازك كاري هاي حساس هم باشد نيازي به محاسبه مستقيم خيز نيست. استفاده از اين جدول بسيار ساده بوده فقط كافيست نسبت بار ماندگار (بار مرده + سي درصد بارزنده براي كاربري هاي معمولي) به كل بار وارده و نسبت w محاسبه شود. اين جدول براي كاربردهاي معمول بسيار مفيد است. DeflectionAid.rar
  6. آرماتور بندی المان قطری تیرهمبند همواره الزامی نیست. مطابق آیین نامه ACI ؛ وقتی اقدام به طراحی سیستم دیوار هم بند می کنیم هدف این است که مفاصل پلاستیک (مکانیزم تسلیم) در دو انتهای تیر همبند ایجاد شود قبل از آنکه این مکانیزم در پایه دیوار برشی تشکیل شود. سه حالت را می توان در نظر گرفت: - هنگامی که نسبت طول به ارتفاع (عمق) تیر هم بند از 4 بیشتر باشد این تیرها دقیقا مشابه بخش ACI 18.6 طراحی می شوند که ضوابط حاکم بر تیر معمولی در قاب خمشی ویژه را در بر می گیرد؛ اما محدودیت های ابعادی این تیرها لازم نیست رعایت شود. در این حالت استفاده از المان های قطری مورد نیاز نیست زیرا عمق تیر برای موثر بودن میلگردهای قطری خیلی کم می باشد (حالت اول). -حالت دوم؛ هنگامی است که ضوابطی تقریبا مشابه آنچه برای مبحث نهم اشاره کردید حاکم باشد، در اینحالت باید تیر های هم بند با المان های قطری طراحی می شوند. -حالت سوم حالتی است که هیچ کدام از شرایط فوق برقرار نباشد، در اینحالت آیین نامه اجازه داده است هر کدام از روش ها انتخاب شوند به عبارت دیگر می توان مشابه حالت اول طراحی کرد یا حالت دوم. بنابراین اجمالا مطابق آیین نامه ACI پاسخ شما مثبت است ولی ضوابط حاکم بر جزییات این تیر باید مشابه تیرهای قاب خمشی ویژه منظور شود (بند 18.6.3 آیین نامه ACI). میلگرد گذاری مایل هنگامی موثر است که تیر همبند از عمق قابل توجهی برخوردار باشد(تا از زاویه مایل میلگردهای عضو قطری کافی باشد).
  7. با سلام - خیر قاب بتنی را مهار شده در نظر نمی گیریم. توضیح اینکه؛ اثرات لاغری به بیانی ساده شده به معنای مجموع بزرگنمایی لنگرهای انتهایی به واسطه انتقال گرهی در دستگاه مختصات سراسری (1) و جابجایی محور عضو در دستگاه مختصات محلی (2) است. نرم افزار ETABS رویکردی دوگانه را در نظر می گیرد. اثرات لاغری 1 یا همان پی دلتای بزرگ با تحلیل داخلی خود نرم افزار بدست می آید ولی اثرات لاغری 2 یا همان پی دلتای کوچک به روش ضرایب آیین نامه ACI (روش تیموشنکو) محاسبه می کند و این دو را باهم جمع می کند. برای پی دلتای کوچک، برنامه k=1 در نظر می گیرد.بنابراین، طبق این روش نیازی به مشخص کردن اینکه قاب مهار شده است یا خیر، نیست. علاوه بر این نتیجه مستقیم این بحث آنست که اگر در طراحی سازه ی بتنی بخواهیم برنامه اثرات لاغری را به درستی محاسبه کند همیشه باید تحلیل پی دلتا را فعال کرد. این روش نیاز به محاسبه k در قاب های مهار نشده را از بین می برد؛ زیرا تنها کاربرد k محاسبه ضریب بزرگنمایی لنگر است که در اینجا مستقیما از تحلیل مرتبه دوم خطی بدست می آید. در قاب های مهار شده هم انتخاب k=1 در جهت اطمینان است (فصل ششم ACI را ببینید) و ضریب بزرگنمایی طبق روابط محاسبه می شود. - برای نمایش k روی اعضا مسیر ابتدا shift+ctrl+F6 را فشار دهید در پنجره نتایج و فهرست گزینه Design inputs، گزینه Effective Length Factor K را انتخاب کرده OK نمایید (ETABS 2015) - سوال سوم بیان دیگری برای سوال نخست می باشد. برنامه به صورت اتوماتیک با فعال بودن اثر پی دلتا، اثرات لاغری را محاسبه می کند (پی دلتای بزرگ: تحلیلی. پی دلتای کوچک: تقریبی یا روش ضرایب).
  8. این ضابطه در آیین نامه ACI هم وجود دارد. مطابق این آیین نامه: مطابق این بند، در یک سازه نامعین اگر لنگر پیچشی نهایی از لنگر ترک خوردگی ضریب دار بیشتر باشد و امکان بازتوزیع لنگرپیچشی نهایی پس از ترک خوردگی موجود باشد می توان لنگر پیچشی نهایی را به لنگر ترک خوردگی ضریبدار کاهش داد. در صورت استفاده از این بند، اعضای مجاور باید برای اثرات این بازتوزیع هم کنترل شوند. در اینجا دو نکته وجود دارد: یکم. امکان بازتوزیع پس از ترک خوردن وجود داشته باشد به عبارت دیگر سازه ناپایدار نشود. به همین علت در سازه طره ها نمی توان از این بند استفاده کرد. زیرا اصولا امکان بازتوزیع وجود ندارد. اما در قریب به اتفاق تیر های داخلی این کار مقدور است. دوم. اینکه اگر لنگر نهایی به لنگر ترک خوردگی محدود می شود، باید بقیه اعضا این اثر را "ببینند". اینجاست که محاسبین از اعمال ضریب ترک خوردگی پیچشی استفاده می کنند این ضریب باید به نحوی انتخاب شود که "لنگر داخلی عضو به لنگر ترک خوردگی ضریبدار محدود شود" بنابراین استفاده از 0.1 یا هر عدد دیگر صرفا یک تقریب است مادامی که این نکته کنترل نشود. مثلا در مدل زیر: می توان برای سعی نخست ضریب ترک خوردگی را 0.1 در نظر گرفت سپس بررسی کرد که میزان لنگر داخلی عضو از لنگر ترک خوردگی کمتر نباشد میزان لنگر ترک خوردگی عضو با کلیک راست روی عضو پس از طراحی و انتخاب summary جدول زیر قابل مشاهده است: مجددا تاکید می شود انتخاب ضریب ترک خوردگی پیچشی بر مبنای سعی و خطاست و برای یک عضو مهم بهتر است مقدار پیچش داخلی اعضا طبق توضیحات فوق کنترل شود و این نسبت در صورت لزوم اصلاح گردد.
  9. براي بدست آوردن طولي كه به آرماتور فشاري موردنياز است هر لايه آرماتور گذاري را جداگانه در نظر بگيريد (لايه بالا و لايه پايين). رابطه زير را محاسبه كنيد: توضيح: نرم افزار ETABS كرنش حداقل فولاد كششي را براي محاسبه ارتفاع بلوك فشاري 0.005 مي گيرد در صورتي كه كرنش از اين مقدار كمتر باشد فولاد فشاري محاسبه خواهد شد. هر لايه اي كه مساحت ميلگرد آن از اين عدد بيشتر باشد به آرماتور فشاري نياز دارد. در حالت معمول ابعاد مقطع ندرتا به فولاد فشاري نياز است مگر اينكه عمق تير به دليل ملاحظاتي كم در نظر گرفته شده باشد (و خيز هم جوابگو باشد). ضمنا هنگام ميلگردگذاري برشي تيرها كنترل مقدار Av/s خروجي برنامه فراموش نشود. يادداشت پيوست نحوه محاسبه رابطه فوق است.
  10. همکار گرامی. با سلام حضور شما. فکر می کنم راجع به سوالات پرسیده شده تا حد مناسبی پاسخ لازم داده شد. روش مرسوم برای ترسیم دستی جزییات خمشی تیرهای بتنی به قرار زیر است : 1. ملاحظه خروجی نرم افزار ETABS و ترسیم دینایل اولیه مطابق این خروجی ها (که در نقاط یک سوم داده شده است) 2. انطباق دیتایل بر روش ساده شده ترسیم و در صورت لزوم اصلاح جزییات گام 1. اینجا ذکر یک نکته ضروری است. روش تقریبی که معمولا در مراجع طراحی یافت می شود برای بارهای ثقلی توسعه داده شده است و در حالات دیگر باید با گام های بعدی صحت جزییات را به دقت بررسی کرد. پذیرفته شده است که اگر بار عمده تیر ثقلی بود، بار متمرکز فوق العاده وجود نداشت، اختلاف طول دهانه ها قابل توجه نبود و ...دیتایل ترسیم شده درست است و فقط محدودی کنترل لرزه ای باید انجام شود ( گام 5). مراجعی هستند که این قواعد ساده شده بسیار مفصل و برای حالات مختلف شرح داده اند که در صورت تمایل به بحث آنها را ببینید. یکی از بهترین مراجع در این مورد کتاب زیر است: Concrete Reinforcing Steel Institute, 2002 CRSI Handbook, 9th ed., (Chicago), p. 12-1. 3. در صورتی که حالت مورد نظر شما منطبق بریکی از حالات ساده شده نبود باید قواعد قطع آرماتور را بدقت برای تیر خود کنترل کنید. من تعدادی از این قواعد مهم را جمع آوری کرده ام که می توانید در پیوست این پست مطالعه نمایید(بندهای ذکر شده طبق ACI 318-14 هستند) جزییات را طوری تغییر می دهید که این قواعد در همه طول تیر برقرار باشند. دقت کنید که در این مرحله نیازمند در دست داشتن منحنی لنگر خمشی مطابق با ترکیب بارگذاری بحرانی هم هستید یعنی این کنترل ها با ملاحظه تغییرات لنگر و هم نیروی برشی صورت می گیرد. 4. قواعد پیوستگی و یکپارچگی را برای جزییات خود کنترل کنید.خوشبختانه روش ترسیم دیتایل ها در ایران همراه با ملاحظات لرزه ای باعث شده است عموما این قواعد که بیشتر شامل استفاده از قلاب ها و امتداد میلگردها در تمام طول تیر است به نحو مناسبی رعایت شود. 5. انطباق دیتایل خود را بر ملاحظات لرزه ای بررسی کنید. نسبت لنگرها و آرماتورهای فشاری با توجه به این قواعد ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشند. کتاب خیلی خوبی و البته کاملا مختصر در این زمینه توسط نشر علم عمران گردآوری شده است (اصل این اثر کتابی است از دکتر David Fanella) که می توانید به آن رجوع کنید (کتاب جزییات آرماتورگذاری در مناطق لرزه ای ویرایش جدید تالیف و ترجمه مهندس داود نبی و همکاران) این روند کلی برای یک دهانه دنبال می شود تصدیق می فرمایید که این روش برای تمام ترکیبات بارگذاری بسیار وقت گیر می باشد و به همین علت اغلب طراحان به همان روش ساده شده اکتفا می کنند البته همیشه عادت خوبی است که اگر اتصال تیر به تیر قوی یا تفاوت میلگردگذاری قابل توجه در طول دهانه مشاهده شد یا اختلاف طول بین دو دهانه کاملا قابل توجه باشد، به این روش 5 گامی مراجعه شود و کنترل لازم صورت پذیرد. ضوابط قطع و امتداد میلگردها در اعضای پیوسته خمشی.pdf
  11. با سلام هنگام ترسیم جزییات میلگردهای طولی به سه ضابطه دقت می کنیم: - کفایت خمشی با در نظر گرفتن اثرات برش و نقطه عطف - پیوستگی -یکپارچگی در صورتی که مطابق توضیح شما در سراسر طول تیر سمت چپ یعنی A4-B4به میلگرد خمشی تقویتی احتیاج دارید، بنابراین این میلگرد برای اینکه بتواند تنش های خود را توسعه دهد باید یا در B4 قلاب شود یا به اندازه طول مهاری در دهانه B4-C4 امتداد داده شود. ضوابط پیوستگی و یکپارچگی در دیتایلینگ شما رعایت شده است. میزان امتداد میلگرد بالایی در دهانه B4-C4 به اندازه مقدار بزرگتر طول مهاری و یا 1/3 طول دهانه (در صورتی که تیر محیطی باشد) امتداد داده میشود. کنترل وضعیت دهانه B4-C4 جداگانه باید مجددا انجام شود. اظهار نظر دقیق طبیعا نیازمند ملاحظه منحنی لنگر تمام ترکیبات و تطبیق بر دیتایل ترسیم شده است
  12. ضمنا يكي از كتاب هاي خوب در زمينه مباني برنامه نويسي VBA اين كتابه كه عناوين مهم به خوبي پوشش داده: از بين كتب انگليسي هم اين كتاب براي مهندسين بسيار مناسب است (پيوست كردم): Excel VBA 24-Hour Trainer_2.part1.rar Excel VBA 24-Hour Trainer_2.part2.rar Excel VBA 24-Hour Trainer_2.part3.rar
  13. با سلام نوشتن برنامه های کوچک ممکن است در پاره ای از فعالیت های حرفه ای و آموزشی مفید باشد. محیط excel و امکان برنامه نویسی VBA ترکیب مناسبی است که می توان بدون درگیر شدن در جزییات پیچیده تر برنامه نویسی به سهولت برخی نیازهای کاری را مرتفع نماید. راهنمای پیوست را به نحوی تدوین کرده ام که در قالب یک پروژه آشنا، مقدمات استفاده از این روش را آموزش دهد. امیدوارم فعالیت های روزمره اجازه دهد در آینده آموزش های پیشرفته تری از این دستاز طریق همین سایت جهت علاقمندان ارایه نمایم. Tutorial_Project1_DesignOfRectangleBeams.pdf Project1.zip
  14. همکار گرامی رابطه فوق برای محاسبه طول وصله کششی از روابط ایین نامه و برای شرایطی خاص استخراج شده است، حتی الامکان از روابط ایین نامه یا جداول معتبر با شناخت کامل پارامترهای رابطه استفاده نمایید. یادداشت پیوست را ببینید
  15. همكار گرامي نقشه هاي MCE براساس تركيبي ازنتايج حاصل از تخمين احتمالاتي و معين حركات زمين بدست مي آيد. با توجه به اينكه بحث خيلي مفصلي است من توصيه مي كنم حتما فصل 5 هندبوك بزرگ نيا مطالعه بفرماييد. هرچند قسمت 5.5.2 اون دقيقا به مطلب مورد نظر شما پرداخته ولي من فكر مي كنم مطالعه كامل فصل خيلي براي پايان نامه به شما كمك كنه. اين فصل پيوست شده است. Chapter5.pdf
  16. منوال برنامه هستش مهندس عزیزم. حتی بدون منوال برنامه هم میشه براحتی با کنترل خروجی طراحی این موضوع بررسی کرد؛ مثلا این خروجی ببینید: مثلا میلگرد معادل لنگر مثبت مورد نیازrequired rebar دقیقا 4/3 میلگرد طراحی +moment rebar است. این میلگرد به عنوان میلگرد حداقل minimum rebarگزارش شده است.
  17. همكار گرامي روش آيين نامه ACI 318-14 طرح براساس مقاومت مي باشد. طرح بر اساس مقاومت زير مجموعه طراحي بر اساس حالات حدي محسوب مي شود. مقاومت مورد نياز با استفاده از تركيبات بار ضريب دار و مقاومت اسمي كاهش يافته انجام مي شود. به اين روش "طرح بر اساس مقاومت يا طرح مقاومتي يا به بيان استاد ارجمندم دكتر مستوفي نژاد طرح مقاومت Strength Design" گفته مي شود. روش طراحي فولادي ضرايب بار و مقاومت يا LRFD اسمي ديگر براي همين روش طرح مقاومت مي باشد. هر دو روش طرح مقاومت و LRFD روش طراحي براساس حالات حدي مي باشد جز اينكه "ابتدا" سازه بر اساس حالات حدي مقاومتي "طراحي" مي شود و در نهايت براي حالات حدي خدمت پذيري "كنترل" مي شود به همين علت اين روش طرح مقاومت خوانده مي شود. هر فصل مرتبط با طراحي اعضا در آيين نامه ACI 318-14 بر اساس يك رابطه مقاومتي آغاز مي شود؛ كه مقاومت اعضا در فصل 5 آيين نامه تعريف مي شود. همكاران علاقمند به بررسي بيشتر مباني طراحي سازه هاي بتني به فصل دوم كتاب Wight (مرجع توضيح فوق) و مقاله Philosophy Of Structural Building Codes از پروفسور Bulleit مراجعه نمايند. علاوه بر اين مروري خوب بر فلسفه هاي مختلف طراحي سازه هاي فولادي در كتاب نسبتا قديمي ولي بسيار خوب Advanced Analysis of Steel Frame از پروفسور Chen يافت مي شود.
  18. در مورد مراجع فارسی، پیش نویس مبحث پدافند غیر عامل بحث خوبی در این عنوان دارد (مبحث بیست و یک)؛ که در متن اصلی حذف شد (پیوست پاسخ شده است). در مورد مراجع خارجی اغلب کارهای Bangash مشهور است. به خصوص هندبوک زیر: Shock, Impact and Explosion مطالب خوبی دارد. به هر حال طراحی برای انفجار بحث کاملا مستقلی از روش های مرسوم طراحی سازه هاست؛ و به خصوص ملاحظات دیتایلینگ کاملا متفاوتی با دیتایل های آشنا دارد، در مباحثی مثل انفجار های محیطی و بحث پدافند غیرعامل گاهی عناصر غیرسازه ای اهمیت بیشتری از خود سازه پیدا می کنند. اگرچه SAP2000 قابلیت انجام برخی تحلیل های ساده دینامیکی برای انفجار را دارد ولی از انجا که با رویکرد سازه های ساختمانی برای بارهای متعارف توسعه داده شده است بهتر است از نرم افزارهای خاص این نوع تحلیل مثل RCBlast [Hidden Content] یا بعضی مدول های نرم افزارهای پیشرفته اجزا محدود استفاده کنید. اطلاعات من در این مورد کلی است و امیدوارم همکارانی که به صورت عملی درگیر به خصوص طراحی و دیتایلینگ برای انفجار بوده اند این بحث را ادامه دهند. Mabhas 21.rar tv_19_2012_3_643_652.rar
  19. با سلام حضور شما. ملاحظات قطع آرماتور در دو نقطه از طول عضو حائز اهمیت است: - نقاط حداکثر و حداقل لنگر منفی و مثبت - نقاطی که میلگردهای مجاور میلگرد موردنظر قطع شده اند. این نقاط، محل های قطع "تئوریک" را نشان می دهند ولی محل قطع "واقعی" نیازمند ملاحظات دیگری است. از میان این ملاحظات، تاثیر نیروی برشی بر میزان کشش در میلگردها است. این اثر در میزان تنش های چسپندگی و سازوکار عملکردی آنها اهمیت زیادی دارد آیین نامه ACI فعلا به تاثیر برش بر نیروی کششی نپرداخته است؛ در عوض بخش 9.7.3.3 آیین نامه مقرر داشته است که میلگردهای طولی به اندازه عمق موثر مقطع d یا 12 برابر قطر میلگرد مورد نظر از محل قطع آرماتور خمشی ادامه یابند. این مقدار اثر جابجایی منحنی لنگر را در اثر برش پوشش می دهد؛ علاوه بر این: اثرات بارگذاری های ناگهانی و دور از انتظار، تسلیم تکیه گاه ها، جابجایی نقاط عطف خمشی و سایر عدم تطابق ها با نتایج تحلیل الاستیک را پوشش می دهد[wight 2016] بنابراین این میزان امتداد حائز اهمیت است. متاسفانه نگرانی شما کاملا بجاست. متاسفانه نه تنها نرم افزارهای ترسیم بلکه بسیاری از مهندسین حرفه ای هم در قطع و امتداد آرماتورها به قواعد سرانگشتی 1/3 طول دهانه خالص اکتفا می کنند که ممکن است در برخی ترکیبات بارگذاری درست نباشد. برای محاسبه نقاط قطع و امتداد آرماتورها مطالعه پوش لنگرخمشی درست نیست و باید برای تک تک ترکیبات بارگذاری کنترل های لازم انجام شود که متاسفانه اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است. قواعد ساده شده قطع و امتداد، برای حالات بارگذاری ثقلی، عدم وجود بار متمرکز و اتصالات تیر به تیر و اختلاف کم دهانه های مجاور توسعه داده شده اند. علاوه بر این توجه به بند 9.7.3.8.3 در مورد نقاط لنگر صفر نیز باید مورد توجه قرار گیرد این بند آیین نامه محدود کننده قطر میلگرد قابل استفاده در نقاط عطف می باشد.
  20. جزييات داده شده را نمي پسندم بنابراين پاسخي براي شما ندارم؛ انشاا... ساير همكاران در صورتي كه مستنداتي راجع به اين نحو مسلح سازي براي برش منگنه اي داشته باشند پاسخ خواهند داد. موفق بااشيد
  21. با سلام جزييات معتبر ارايه شده در اين مورد به قرار زير است: 1. استفاده از Shear Cap يا آنچه گاهي تحت عنوان پدستال در ايران معروف است. اين روش با افزايش موضعي عمق موثر در محل باعث افزايش محيط برش پانچ مي شود. لازم به ذكر است با توجه به اينكه سرانجام نيروها به فونداسيون ختم مي شود در قريب به اتفاق موارد تنها را موجود براي كنترل برش پانچ همين روش مي باشد و مسلح سازي با توجه به مقدار بالاي ظرفيت برشي مورد نياز و محدوديت هاي آيين نامه عموما پاسخگو نيست. نمونه اي از جزييات مناسب Shear Cap در شكل زير ارايه شده است: 2. استفاده از Shear head ها. در اين روش از پروفيل ها براي افزايش ظرفيت برشي استفاده مي شود. اين عناصر سازه اي طوري طراحي مي شوند كه در برابر برش و قسمتي از لنگر مطابق بند 22.6.9 آيين نامه ACI مقاومت نمايند. استفاده از اين عناصر سازه اي در ستون هاي كناري نيازمند ملاحظات خاصي براي انتقال لنگر نامتعادل حاصل از بارهاي وارده به بازوهاي عمود بر لبه هاي دال هستند. 3. استفاده از Shear Stud ها. استفاده از اين عناصر سازه اي در بخش 22.6.8 آيين نامه مجاز شده است عملكرد اين Stud ها شبيه پايه هاي خاموت مي باشد؛ ولي گمان مي رود جزييات سر اين Stud ها مهار بهتري نسبت قلاب ايجاد مي كند. 4. بخش 22.6.7.1 آيين نامه ACI استفاده از آرايش خاموت ها را براي كنترل پانج مجاز كرده است. آرايش خاموت هاي مسلح كننده به عنوان نمونه براي ستون كناري به قرار زير است: نكته مهم در جزييات دوم تا چهارم گسترش بازوهاست كه حتما بايد به آن توجه شود (افزايش محيط بحراني). علاوه بر اين و البته بسيار مهم تر توجه به بند 22.6.6.2 آيين نامه است. اين بند حداكثر Vu با مسلح سازي برشي را محدود كرده است. كه ابن محدوديت باعث مي شود در اكثر اوقات تنها روش قابل استفاده همان روش يك خواهد بود.
  22. نگاهی دقیق تر به روش های رایج محاسبه سختی طبقات همانطور که ذکر شد دو روش رایج برای محاسبه سختی طبقات وجود دارد که به صورت خلاصه در شکل زیر نمایش داده شده است: از آنجا به بحث محاسبه سختی ها در بررسی نامنظمی ها اهمیت دارد این روش ها در این یادداشت فنی به صورت دقیق تری مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی مسئله محاسبه سختی طبقات سازه شکل زیر را در نظر بگیرید. این سازه، یک قاب خمشی یک دهانه چند طبقه است. سختی ستون ها و تیرها در هر تراز با یکدیگر برابر است. سه پیکربندی تحلیل شده است که هر کدام دارای نسبت سختی تیر به ستون متفاوتی به شرح زیر است: نسبت سختی تیر به ستون برابر 0.01: در نتیجه سازه مثل یک طره عمودی عمل می کند. نسبت سختی تیر به ستون برابر 1.00: در نتیجه سازه به صورت قاب خمشی عمل می کند. نسبت سختی تیر به ستون برابر 100: در نتیجه سازه مثل یک قاب برشی رفتار می کند. همه سیستم ها دارای تکیه گاه گیردار هستند. دو روش برای محاسبه سختی جانبی هر طبقه مورد استفاده قرار گرفت: روش 1: سازه با بار جانبی واحد در هر تراز بارگذاری شد (همه ترازها همزمان)، دریفت درون طبقه ای در هر تراز محاسبه شد و سختی هر طبقه با تقسیم برش طبقه بر دریفت طبقات محاسبه گردید. یک مرحله بارگذاری در این روش مورد نیاز است. روش 2: سازه با بار واحد مثبت در تراز i و بار واحد منفی در تراز i-1 بارگذاری می شود. دریفت طبقه مورد نظر محاسبه می شود و با معکوس کردن آن، سختی طبقه قرار گرفته بین تراز i,i-1 محاسبه می شود. ده بارگذاری جداگانه برای محاسبه دریفت به این روش مورد نیاز است. نتیجه تحلیل سازه های ذکر شده در شکل 2 نشان داده شده است. قسمت a این شکل برای سیستمی با نسبت سختی تیر به ستون 0.01 می باشد. دو روش مورد اشاره نتایجی کاملا متفاوت برای سختی طبقات بدست داده اند و در هر روش سختی به میزان قابل توجهی در پایین ترین طبقه افزایش یافته است. این نکته به خصوص در روش دوم بیشتر مشهود است. افزایش سختی ناشی از تکیه گاه گیردار تراز پایه است. تغییر سختی در ارتفاع بر اثر شرایط تکیه گاهی و دوران جسم صلب طبقات بالایی است و انطباقی بر تغییرات واقعی سختی در سازه ندارد. نتیجه برای نسبت سختی تیر به ستون 1 در قسمت b نمایش داده شده است. مجددا نتایج دو روش اختلاف قابل توجهی دارند؛ و البته روش 2 مقادیر بزرگتری برای سختی به دست داده است. روش 1 تغییرات قابل توجهی در ارتفاع ساختمان را نشان می دهد ولی روش 2 به جز در اولین طبقه سختی یکنواختی را نشان می دهد. مجددا افزایش سختی در طبقه اول ناشی از شرایط گیرداری تکیه گاه است. نتایج برای تیرهای قوی در قسمت c نشان داده شده است. در این حالت دو روش نتایج مشابهی را نشان می دهند و البته با روش 2 مقادیر بزرگتری از سختی نسبت به روش 1 محاسبه شده است. گرچه تاثیر تکیه گاه گیردار روی نتایج در این جا هم تا حدودی دیده می شود ولی به نسبت حالات قبل کمتر است. به نظر می رسد روش 2 نتایج بهتری به نسبت روش 1 بدست می دهد؛ زیرا در روش 2 سختی های گزارش شده یکنواخت تر هستند ( که برای سازه مورد بررسی کاملا مورد انتظار است). نتایج حاصل از روش 1 بسیار تحت تاثیر دوران های انباشته شده در طبقات پایین تر طبقه مورد بررسی است. برای نمونه، برای سازه با نسبت سختی تیر به ستون کمتر، تقریبا تمام دریفت طبقات بالاتر ناشی از دوران حالت صلب بوده است. نتایج حاصل از تحلیل های فوق به قرار زیر است: 1. روش 1 نباید برای محاسبه سختی طبقات مورد استفاده قرار گیرد. 2. روش 2 ترجیح داده می شود. ولی سختی محاسبه شده در طبقات پایین سازه مجازا بالاست که این به دلیل حالت تکیه گاهی صلب است. علاوه بر این سختی طبقات بالاتر به دلیل دوران صلب ممکن به صورت غیر واقعی کمتر محاسبه شود. هرچند به نظر می رسد این روش برای قاب های خمشی قابل اعتماد باشد ولی نتایج آن می تواند برای سازه های مشابه حالت الف (سازه های بلند، سازه های با دیوار برشی لاغر و قاب های مهاربندی شده) غیرواقعی باشد. نگاهی دقیق تر به روش های رایج محاسبه سختی طبقات.pdf
  23. mehabb

    نمایش نیروهای shell elements در ETABS ؟

    همكار گرامي نخست قبل از توضيح نيروهاي داخلي المان shell توجه بفرماييد كه برنامه ابتدا نيروها را فقط در نقاط گرهي (دقيق تر: نقاط گاوسي انتگرال گيري)محاسبه مي كند (به عبارت ديگر هيچ نيرويي در وجه المان محاسبه نمي شود) مطابق شكل زير: اين نيروهاي گرهي سپس به نيروها وجوه (يا تنش هاي روي وجوه) تبديل مي شود (شكل زير) دوم براي هر المان محورهاي محلي پيش فرضي توسط برنامه در نظر گرفته مي شود. اطلاع از اين جهت هاي قراردادي كمك مي كند درك بهتري از نيروهاي داخلي داشته باشيم. براي اينكار مي توانيد از با استفاده از كليدهاي Ctrl+w پنجره set view option را فعال كرده از تب object assignment و قسمت shell assignment تيك Local Axes را فعال كنيد تا محورهاي محلي نمايش داده شود. اگر نخواهيم وارد جزييات شويم محور محلي 1 قرمز؛ محور محلي 2 سبز و 3 آبي است. به اين ترتيب تكليف نيروهاي داخلي روشن مي شود: الف. نيروهاي غشايي (membrane forces): شامل F11,F22,F12 اين نيروهاي داخل صفحه المان هستند كه F11,F22 نيروهاي غشايي محوري و F12 نيروي غشايي برشي است. ب. لنگرهاي خمشي پوسته اي : شامل M11وM22 اين لنگرهاي خمشي هستند اولي حول محور محلي 1 و دومي حول محور محلي 2 مي باشد ج. لنگر پيچشي پوسته اي: شامل M12 اين لنگر پيچشي حول محور 1 ومحور 2 مي باشد. د. نيروهاي برشي پوسته اي: شامل V13 و V23: نيروهاي برشي خارج از صفحه المان ( به ترتيب صفحه هاي 13 و 23) المان shell در ETABS فاقد مولفه پيچش Drilling مي باشد (شكل زير)
  24. اما محاسبه مقاومت طبقه يا نامنظمي طبقه ضعيف دشوار است زيرا مفهوم مقاومت طبقه تعريف روشني ندارد. اين نكته حتي در مورد سيستم هاي ساده اي مثل سيستم هاي مهاربند x و قاب خمشي صادق است. مطالب زير با استفاده راهنماي بارگذاري لرزه اي آيين نامه ASCE توضيح داده مي شود: براي قاب خمشي شكل زير را درنظر بگيريد: در قسمت الف شكل فرض شده است كه مكانيزم ستوني تشكيل مي شود. اين نوع مكانيزم تنها در صورتي ايجاد مي شود كه تير نسبت به ستون قوي تر باشد (كه در قاب هاي خمشي ويژه اجازه داده نشده است). مكانيزم نشان داده شده در قسمت ب شكل مكانيزم مطلوب تيري است. اين مكانيزم در حقيقت نادرست است زيرا مكانيزم تيري يك طبقه اي امكان وقوع ندارد زيرا ضروري است مفاصل پلاستيك در تمام تيرهاي تمام طبقات تشكيل شود. علاوه بر اين، در پاي ستون گيردار هم بايد مكانيزم تشكيل شود. با استفاده از اين مفروضات؛ تفسير آيين نامه فولاد آمريكا، روابطي براي محاسبه مقاومت طبقه براي مكانيزم هاي شرح داده شده پيشنهاد كرده است. هرچند ضروري است توجه شود هدف آيين نامه فولاد از ارايه اين روابط پايداري قاب ها بوده است نه بررسي نامنظمي ها: براي مكانيزم ستوني (طبقه اي) رابطه زير: و براي مكانيزم تيري رابطه زير: در روابط فوق M لنگرهاي پلاستيك ستون (رابطه اول) و تير (رابطه دوم) مي باشد. از روابط فوق مي توان براي محاسبه تخميني از سختي طبقات استفاده كرد. در صورتي كه عضو داراي نيروي محوري باشد بايد اندركنش اين دو در محاسبات لحاظ شود. براي سيستم هاي دوگانه تنها راه مطمئن آشكار كردن اين نوع سختي استفاده از تحليل هاي غيرخطي و از جمله تحليل استاتيكي غيرخطي است. البته بايد اين نكته را يادآوري كرد كه اين نوع نامنظمي گرچه بسيار خطرناك است ولي در صورتي كه يك سازه طبق ملزومات آيين نامه 2800 و آيين نامه طراحي مرتبط طرح شده باشد امكان بروز كمي دارد زيرا برش طبقات از بام به سمت پايه افزايش مي يابد و بنابراين مورد انتظار است كه مقاومت طبقات هم به همين شكل افزايش يابد.

درباره ما

انجمن های گفتگوی ایران سازه ، وبسایت تخصصی مهندسی عمران

این انجمن ، نسخه جدید انجمن ایران سازه میباشد

Follow us

×
×
  • اضافه کردن...