سختی چرخشی شمع در safe ؟

[amini]

با سلام

در مدلسازی شمع در نرم افزارsafe (در یک ساختمان بتنی) که شمع را به صورت فنر مدل می کنیم 1- آیا سختی چرخشی هم واجب است؟چرا؟ 2- سختی چرخشی چگونه محاسبه می شود؟

با تشکر

[admin]

قاعدتاً اگر شمع را عضوی با طول به اندازه کافی در نظر بگیرید به گونه ای که نسبت عمق قرارگیری به کوچکترین بعد افقی آنها لااقل برابر 10 باشد تبعاً این شمع فقط تحت نیروی محوری است و خمش قابل توجهی به آن منتقل نمیشود و سختی خمشی هم تبعاً برای ان به نظر میرسد که نیازی نیست 

[amini]

قاعدتاً اگر شمع را عضوی با طول به اندازه کافی در نظر بگیرید به گونه ای که نسبت عمق قرارگیری به کوچکترین بعد افقی آنها لااقل برابر 10 باشد تبعاً این شمع فقط تحت نیروی محوری است و خمش قابل توجهی به آن منتقل نمیشود و سختی خمشی هم تبعاً برای ان به نظر میرسد که نیازی نیست 

از توضیحات شما خیلی متشکرم

اگر برای یک ساختمان 6 طبقه شمعی به طول 3 متر و قطر 1 متر در نظر بگیریم، و سختی خمشی را از فرمول AES²/L بدست آوریم، S در این فرمول فاصله مرکز شمع تا مرکز ستون می شود؟یعنی صفر می شود؟

[Mjd]

نکته ای رو چند روز پیش از استادی شنیدم البته خودم امتحان نکردم
از ایشون پرسیدم که در مواقعی که دیوار برشی داشته باشیم میلگردهای خمشی پی خیلی زیاد میشه و حتی با شمع هم جوابگو نیست
ایشون فرمودند اگر اثر سختی خمشی شمع که به صورت درجا ریز ساخته میشه رو هم در سختی فنر لحاظ کنین مقدار میلگردها هم کم میشه

از نظر تئوری که درست به نظر میاد ولی اینکه چطور باید این سختی رو محاسبه کرد برای من هم سواله

[admin]

 

قاعدتاً اگر شمع را عضوی با طول به اندازه کافی در نظر بگیرید به گونه ای که نسبت عمق قرارگیری به کوچکترین بعد افقی آنها لااقل برابر 10 باشد تبعاً این شمع فقط تحت نیروی محوری است و خمش قابل توجهی به آن منتقل نمیشود و سختی خمشی هم تبعاً برای ان به نظر میرسد که نیازی نیست 

از توضیحات شما خیلی متشکرم

اگر برای یک ساختمان 6 طبقه شمعی به طول 3 متر و قطر 1 متر در نظر بگیریم، و سختی خمشی را از فرمول AES²/L بدست آوریم، S در این فرمول فاصله مرکز شمع تا مرکز ستون می شود؟یعنی صفر می شود؟

 

فکر میکنم اگر قرار است سختی خمشی لحاظ کنیم باید شمع را مثل یک ستون ببینیم. میتوانیم مثلاً یک ستون دو سر گیردار بگیریم که طول این ستون به اندازه ارتفاع شمع از زیر پی تا زیر شمع باشد. تبعاً هر چقدر طول شمع بیشتر شود سختی خمشی کمتر میشود. با فرض حالت دو سیرگیر دار قاعدتاً سختی 4EI/L میشود که I ممان اینرسی مقطع شمع و L ارتفاع شمع میشود. فکر میکنم باید ممان اینرسی شمع در حالت ترک خورده محاسبه بشود و تبعاً مثلاً باید یک ضریب 0.7 هم لحاظ گردد.  البته این بحث میزان ترک خوردگی مقطع به نظر یک مقدار نیاز به بحث بیشتر دارد. شاید لازم باشد میزان ترک خوردگی بر اساس لنگر و نیروی محوری شمع در انتهای طراحی پی کنترل گردد.

[hbcivil]

در در 13 دی 1396 در 21:40، admin گفته است :

قاعدتاً اگر شمع را عضوی با طول به اندازه کافی در نظر بگیرید به گونه ای که نسبت عمق قرارگیری به کوچکترین بعد افقی آنها لااقل برابر 10 باشد تبعاً این شمع فقط تحت نیروی محوری است و خمش قابل توجهی به آن منتقل نمیشود و سختی خمشی هم تبعاً برای ان به نظر میرسد که نیازی نیست 

باسلام خدمت مهندس جعفری عزیز.سوالی که برای من پیش اومده اینه که در اینصورت وقتی که ما در اغلب موارد لنگر خمشی و نیروی برشی قابل توجه داریم این نیروها چگونه به شمع وارد میشود در حالی که اغلب شمعها در مدلسازی و طراحی فقط اثر بار محوری و سختی محوری آن لحاظ میگردد.آیا میشود فرض کرد که لنگر خمشی توسط فونداسیون تحمل میشود و شمع فقط وظیفه افزایش باربری قائم را بر عهده دارد؟ همچنین نیروی برشی باعث کاهش ظرفیت باربری شمع نمی گردد؟

[admin]

در 5 ساعت قبل، hbcivil گفته است :

باسلام خدمت مهندس جعفری عزیز.سوالی که برای من پیش اومده اینه که در اینصورت وقتی که ما در اغلب موارد لنگر خمشی و نیروی برشی قابل توجه داریم این نیروها چگونه به شمع وارد میشود در حالی که اغلب شمعها در مدلسازی و طراحی فقط اثر بار محوری و سختی محوری آن لحاظ میگردد.آیا میشود فرض کرد که لنگر خمشی توسط فونداسیون تحمل میشود و شمع فقط وظیفه افزایش باربری قائم را بر عهده دارد؟ همچنین نیروی برشی باعث کاهش ظرفیت باربری شمع نمی گردد؟

سلام

عمدتاً لنگر خمشی به شمع منتقل نمیشود. به هر حال میتوانید در تعریف فنر معادل شمع ، سختی خمشی آن را نیز لحاظ کرده و لنگر منتقل شده را نیز به عنوان یک واکنش از نرم افزار استخراج و در طرح دستی شمع لحاظ کنید

[1100hesam]

@admin فکر کنم در محل اتصال لنگر به وجود بیاد ولی با افزایش ارتفاع لنگر سریع به صفر برسه و عملا میشه از لنگر هم در مدل سازی سختی شمع صرف نظر کرد.